text
stringlengths 1
58
| label
stringlengths 9
20
|
---|---|
همه اندر پی دنیای مردار | U---U---U-- |
بدو گفت شاه این نه کارمنست | U--U--U--U- |
از سرِ لطف نز سرِ پیکار | UU--U-U-UU- |
قدمی کو به راه عشق شتافت | UU--U-U-UU- |
با مردم هشیار فصیح است اگر چند | --UU--UU--UU-- |
قوم موسی راه میپیمودهاند | -U---U---U- |
که نام اوست با نام خدا جفت | U---U---U-- |
برین دنیای دون تکبیر کردی | U---U---U-- |
به سودابه فرمود تا پیش اوی | U--U--U--U- |
بدو گفتم که چون کشتی مراتر کن زبان باری | U---U---U---U--- |
هرگاه که این میسرم شد | --UU-U-U-- |
شد از این دست جور سخت کمان | UU--U-U-UU- |
روید ای عاشقان حق به اقبال ابد ملحق | U---U---U---U--- |
خویش را مشغول میدارم بدین | -U---U---U- |
در هر دو جهان من آن فقیرم | --UU-U-U-- |
حال تنها گرد، تنها گرد، میداند که چیست | -U---U---U---U- |
مال و ملک یتیمگان خوردن | UU--U-U-UU- |
چون عمل کردی شجر بنشاندی | -U---U---U- |
که قدر و قیمت خود را بها توانی کرد | U-U-UU--U-U-UU- |
خوار و تشنه گر ازینان روی زی جیحون کنی | -U---U---U---U- |
آنها که پای در ره تقوی نهادهاند | --U-U-UU--U-U- |
الامان از صبح و از شام الامان | -U---U---U- |
بصد خواری در این اندیشه میری | U---U---U-- |
جای چون بهرام درگورت بود | -U---U---U- |
به خرابی و به آبادانی | UU--UU--UU- |
از طلب آن در ترا حاصل شود | -U---U---U- |
جمله یک چیزست اندر اعتبار | -U---U---U- |
ازانک از جوانی کنون بر زیانی | U--U--U--U-- |
یادگار این فتنه ها بر من ز خوی دل بماند | -U---U---U---U- |
پای نه بر بام هفتم آسمان | -U---U---U- |
هنوز می کشدم دل به زلفت، ار چه مرا | U-U-UU--U-U-UU- |
چخیدن هم چو آتش کی بود سود | U---U---U-- |
همه کار سپاهان معتبر کرد | U---U---U-- |
که ما بندگانیم و شاهی تراست | U--U--U--U- |
لقمه در معدهات برآشوبد | UU--U-U-UU- |
سنبل تر دمیده از سمنش | UU--U-U-UU- |
نشست او به ایران به پیغمبری | U--U--U--U- |
چودر جان رخ نمودش آن سرافراز | U---U---U-- |
هست بر مؤمن شهیدی زندگی | -U---U---U- |
یکی مادیان بایدش تندرست | U--U--U--U- |
هست معذوریش معذوری من | -U---U---U- |
راستی کن، که راستان رستند | UU--U-U-UU- |
زانکه ما را فطرت ابراهیمی است | -U---U---U- |
در وصف تو عقل طبع دیوانه گرفت | --UU--UU--UU- |
به جای خود شه آن مرز کردش | U---U---U-- |
نگه کن عقل تو عقل جهانی | U---U---U-- |
بگو به هرچ بسوزی بسوز جز به فراق | U-U-UU--U-U-UU- |
عجب ماندند از رویش جهانی | U---U---U-- |
بگو تا حالِ تو با زن چه گونه است | U---U---U-- |
درین مجلس کسی باید که چون شمع | U---U---U-- |
بماندند ترکان ز کردار خویش | U--U--U--U- |
رکابش گران کرد و اندر شتافت | U--U--U--U- |
آسمان را داد دوران و صفا | -U---U---U- |
بدان روز هرگز مبادا درود | U--U--U--U- |
شاه چو بر خواند در آمد ز جای | -UU--UU--U- |
باز این شب تیرهٔ جگر سوز | --UU-U-U-- |
اندر آ و آب بین آتشمثال | -U---U---U- |
پیش که بربایدت ز معدن الفنج | -UU--U-U-UU-- |
هر که در سر افکند ماننده دامان صیام | -U---U---U---U- |
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار | --U-U-UU--U-U- |
ابا همگنانتان بتر زان کند | U--U--U--U- |
از اضافت آید افسوسم بکس | -U---U---U- |
صبح بر ناقه بست زرین کوس | UU--U-U-UU- |
این سفره ز پشت بار برگیر | --UU-U-U-- |
شست از نم دیدگان نخستش | --UU-U-U-- |
حسنت زعروس عرش زیور | --UU-U-U-- |
تمامت سالکان از جان بدیدند | U---U---U-- |
کسی کاندرین جنگ سستی کند | U--U--U--U- |
به بیهوشی خود هشیاریش داد | U---U---U-- |
جان داد و به جانور جهان داد | --UU-U-U-- |
چو من بر حوض زرّین غوطه خوردم | U---U---U-- |
لیک هستند مدّعی بسیار | UU--U-U-UU- |
چون دل اندر ناپسندی بستهای | -U---U---U- |
آب جان محبوس میبینم در این گرداب تن | -U---U---U---U- |
لیکن تو نه در سری نه در پای پدید | --UU--UU--UU- |
گذشت از جسم و جان جمله ذرات | U---U---U-- |
که از آن خانه جای غمخواریست | UU--U-U-UU- |
در آخر دل یکی دیدار یابی | U---U---U-- |
خلایق همچو کشت و تو بهاری | U---U---U-- |
آن خیال نفس تست آنجا مهایست | -U---U---U- |
ازیشان بما بر چه مایه بلاست | U--U--U--U- |
در ظفر یک طفل هندو یافتند | -U---U---U- |
زین سبب ره سوی تو دشوار شد | -U---U---U- |
تو چه دانی تا چه با ما کردهاند | -U---U---U- |
گه گرفتی اشک در خاکستر او | -U---U---U- |
جمله مرغان به پر و بال خود پریدهاند | -U---U---U---U- |
کان منافق در اگر گفتن بمرد | -U---U---U- |
لن تنالوا پی نظام انام | UU--U-U-UU- |
آب چاهی باید اندر پیش کز یک قطرهاش | -U---U---U---U- |
گم کرد، جانا، بر درت، هم جان و هم دل چاکرت | --U---U---U---U- |
که بگشاید ترا این رازمشکل | U---U---U-- |
تو نیز نمیگنجی جز او که دهد یاری | --UU-----UU--- |
حجاب صورت آنجا باز بسته | U---U---U-- |
من به آب می بشویم نام خود، تا در قیامت | -U---U---U---U-- |
نیست مقدور طبیب آن را علاج | -U---U---U- |
اگر جانت شود رهبر همین است | U---U---U-- |
عشق را دردی بباید بی قرار | -U---U---U- |
از دیدن کام تو شود حاسدت اکمه | --UU--UU--UU-- |
او و من هر دو یکی باشیم و بس | -U---U---U- |
کس چون من اگر چه پای بر جا نبود | --UU--UU--UU- |