Datasets:
line
stringlengths 5
329
|
---|
آب: 1 ماء 2 مایع 3 شیره، عرق، عصاره، عصیر 4 حل، محلول 5 ذوب 6 خوی 7 بزاق، آبدهان 8 منی 9 بحر، دریا، یم 10 زهاب، 11 آبرو، حیثیت، شرف، عزت 21 تری، تازگی، طراوت |
آباء: اجداد، اسلاف، پدران، پیشینیان، نیاکان & اخلاف |
آباجی: آبجی، اخت، باجی، خواهر، دده، شاباجی، همشیره & داداش |
آباد: 1 برپا، دایر، معمور 2 پررونق 3 پیشرفته، توسعهیافته، مترقی 4 تندرست، سالم 5 بسامان، منظم 6 غنی، مرفه & 1 خراب، متروک، ویران 2 بیرونق 4 عقبمانده |
آبادان: 1 آباد، برپا، پررونق، دایر، معمور & خراب |
آبادانی: 1 آبادی، عمارت، عمران 2 ترقی، توسعه، رونق 3 آسایش، ترفیه، رفاه & خرابی |
آبادی: 1 آبادانی، عمارت، عمران 2 ده، دهات، دهکده، روستا، شهر، واحه، ولایت |
آبان: 1 آبانماه، عقرب 2 آببان |
آبانبار: 1 برکه 2 آبدان، آبگیر، برم، تالاب |
آبباز: 1 آبورز، سباح، شناگر، شناور 2 غواص |
آببازی: 1 غوص 2 آبورزی، سباحت، شناگری |
آببند: بند، سد، ورغ |
آبجو: فقاع، فوگان، ماءالشعیر |
آبجی: آباجی، اخت، باجی، خواهر، دده، شاباجی، همشیره & داداش، برادر |
آبخورد: 1 تقدیر، سرنوشت، قسمت 2 بهره، روزی، نصیب 3 آبشخور، مشرب، منهل |
آبخوری: 1 تنگ، سبو، کوزه، مشربه 2 آبخور، آبشخور |
آبخیز: آبدار، آبزا، کوهه، موج، موجکوهه |
آبدار: 1 آبکی، باطراوت، پرآب، رقیق، شاداب، مایع 2 آبدارچی، ایاغچی، ساقی، شربتدار، قهوهچی 3 آبدیده، برنده، تیز 4 سخت 5 تند، زننده، نیشدار 5 آبخیز، آبزا 6 رسا، روان، فصیح، گویا & بیآب، خشک |
آبدان: آبانبار، آبگیر، برکه، برم، تالاب، غدیر |
آبدهان: بزاق، تف، خدو، خیو، کفک |
آبدهن: بزاق، تف، خدو، خیو |
آبریز: میزاب، ناو، ناودان |
آبدیده: 1 تر، خیس، مرطوب، نم، نمدار 2 آبداده، بران، برا، تیز |
آبراه: آبراهه، ترعه، جدول، جو، کانال، مجرا، مسیل، نهر |
آبراهه: آبراه، آبگذر، ترعه، جدول، جو، کانال، مسیل |
آبرو: احترام، اعتبار، جاه، حرمت، حیثیت، شرف، عرض، عرق، عزت، قدر، منزلت، ناموس |
آبرومند: 1 آبرودار، باآبرو، برومند، شریف، محترم، معتبر 2 عفیف |
آبریز: 1 آبریزگاه، توالت، دستشویی، کابینه، مبال، مستراح 2 دلو 3 آبدستان، آفتابه، ابریق، مطهره |
آبریزگاه: آبریز، توالت، دستشویی، کابینه، مبال، مستراح |
آبستن: 1 آبسته، باردار، پابماه، حامله 2 دچار، دستخوش 3 پنهان، مخفی، نهان & 1 سترون، عقیم |
آبستنی: بارداری، حاملگی & سترونی، عقیمی |
آبشخور: 1 آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل 2 روزی، قسمت، نصیب 3 تقدیر، سرنوشت 4 مشرب 5 مقام، منزل، موطن |
آبکش: 1 سقا 2 عطشزا 3 ترشیپالا، چلوصافی، صافی |
آبکند: 1 سیلگاه، مسیل 2 گودال، گود، مغاک 3 آبگیر، تالاب، غدیر |
آبکوهه: خیزاب، موج، موجخیز |
آبکی: آبدار، آبگین، تنک، روان، مایع & جامد |
آبگذر: آبراهه، جدول، جو، کانال، نهر |
آبگونه: آبکی، آبگون، آبگین، مایع |
آبگیر: 1 برکه، برم، تالاب، غدیر 2 استخر، حوض 3 مرداب |
آبگینه: 1 آبگین، آینه، آیینه، زجاج، مرآت 2 شیشه 3 بلور 4 تیغ 5 الماس |
آبله: 1 تاول 2 تبخال، تبخاله |
آبلهرو: آبلهدار، آبلهناک، مجدر |
آبلهکوبی: تلقیح، مایهکوبی، واکسیناسیون |
آبوتاب: بزک، جلا، رونق، ساختوپرداخت، طولوتفصیل |
آبوناندار: پرسود، سودآور، منفعتدار |
آبونمان: اشتراک |
آبونه: مشترک |
آبی: 1 ارزق، کبود، لاجورد، نیلگون 2 بحری، دریایی 3 آبزی 4 خالو، دایی 1 & دیمی، دیم 2 خشکی 3 هوازی |
آبیار: آببان، آبپا، میراب |
آپارتمان: 1 خانه، مسکن، منزل 2 ساختمان |
آتش: 1 آذر، اخگر، شرار، شرر، شعله، نار 2 جهنم، دوزخ، هاویه & 1 آب 2 بهشت |
آتشبس: آشتی، ترکمخاصمه، صلح، متارکهجنگ |
آتشپاره: 1 جلد، چابک، زرنگ، فرز 2 بدجنس، حیلهگر، موذی 3 شرور، شریر 4 اخگر |
آتشپرست: 1 آذرپرست، زرتشتی، گبر، مجوس، مغ 2 کافر، ملحد |
آتشرنگ: آتشین، آتشفام، آذرگون، آذرین، سرخ، سرخفام، قرمز، لالهگون |
آتشزنه: آتشافروز، آتشگیره، چخماق، فروزینه، گیرا، محرقه، مرو |
آتشسوزی: حریق |
آتشفام: آتشرنگ، آتشگون، آذرفام، آذرگون، سرخفام، سرخگون |
آتشدان: 1 مجمر، مجمره 2 اجاق، منقل 3 تنوره، تنور 4 کوره |
آتشگرفتن: اشتعال، حریق، سوختن، شعلهورشدن |
آتشمزاج: بدخلق، تندخو، عصبی |
آتشپاره: 1 شیطان، ناقلا 2 فتنهجو، فتنهگر |
آتشک: سیفلیس، کوفت |
آتشکده: آتشخانه، آتشگاه، آذرکده، آذرگاه، عبادتخانه، معبد |
آتشگاه: آتشکده، آذرگاه، اجاق، پرستشگاه، معبد |
آتشگیره: آتشزنه، چخماق، فروزینه، محرقه، مرو |
آتشناک: آتشی، آتشین، آذرین، سوزان |
آتشیمزاج: بدخو، تندخو، عصبی & ملایم |
آتشین: آتشناک، آتشی، آذرگون، آذرین، داغ، سوزان، مشتعل |
آتلیه: کارگاه، نگارخانه، نگارستان |
آتمسفر: 1 جو، فضا 2 هوا 3 محیط 4 شرایط، وضعیت |
آتو: 1 ورقبرنده 2 بهانه، دستاویز، مستمسک |
آتی: آتیه، آجل، آینده، بعدی، مستقبل |
آتیه: آتی، آجل، آینده، مستقبل & گذشته، ماضی |
آثار: 1 رد، رگه، نشانهها 2 کارها 3 تالیفات، نوشتهها 4 پیامدها، تبعات |
آجل: 1 آتیه، آینده، مستقبل 2 آخرت & گذشته |
آجیل: تنقلات، خشکبار، شبچره |
آخال: آشغال، خاشاک، خاکروبه، زباله |
آختن: 1 برکشیدن، کشیدن 2 بالابردن، برافراشتن 3 کوککردن، نواختن |
آخته: 1 برافراشته، برکشیده، کشیده 2 کوک، نواخته 3 اخته |
آخر: اختتام، انتها، پایان، پسین، ته، خاتمه، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتها، نهایت، واپسین & ابتدا |
آخرالامر: آخرکار، بالمال، سرانجام، عاقبت |
آخرالزمان: آخرت، بعث، رستخیز، رستاخیز، قیامت، نشور |
آخربین: عاقبتاندیش، عاقبتنگر، مالاندیش |
آخرت: آخرالزمان، اخری، رستاخیز، عقبا، عقبی، قیامت، نشور & دنیا |
آخرک: آخره، ترقوه، چنبره |
آخری: 1 اخیر 2 آخرین، انتهایی، واپسین & اولی |
آخرین: آخری، اخیر، انتهایی، بازپسین، نهایی، واپسین & آغازین |
آخشیج: 1 آخشیگ، اسطقس، اصل، عنصر 2 ضد، مخالف 3 هیولی |
آخور: آغل، اصطبل، بارهبند، ستورگاه، طویله |
آخوند: 1 روحانی، روضهخوان، شیخ، عالم، فقیه، ملا 2 مدرس، معلم |
آداب: تشریفات، رسم، رسوم، سنت، سنن، شعایر، عادات، قواعد، مراسم، مناسک |
آدابدان: آدابشناس، بافرهنگ، فرهیخته، مودب، مبادیآداب، متادب |
آدابدانی: آدابشناسی، ادب، فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت |
آدامس: سقز |
آدرس: عنوان، نشانی |
آدم: 1 انسان، بشر، مردم، ناس، 2 کس، نفر 3 ابوالبشر & 1 جانور، حیوان، دد 3 دیو |
آدمکش: 1 قاتل 2 سلاخ، قصاب |
آدمکشی، آدمکشی: ترور، جنایت، قتل، کشتار |
آدمی: آدمیت، آدمیزاد، انسان، بشر & دیو |
End of preview. Expand
in Dataset Viewer.
README.md exists but content is empty.
Use the Edit dataset card button to edit it.
- Downloads last month
- 44