Datasets:

Modalities:
Text
Formats:
csv
Languages:
Persian
ArXiv:
Libraries:
Datasets
pandas
License:
Dataset Viewer
Auto-converted to Parquet
ID
int64
1
4.37k
Text
stringlengths
18
1.03k
Topic
stringclasses
20 values
1
بی بهانه برای کسی مینویسم که وجودم به وجود او وابسته است و بی او تنها ترینم عشقم عاشقتم
عشق
2
بهترین روز زندگی من روزیست که تو در میان ناباوری های من می آیی و کنارم می نشـینی و دستم را می گیری آرام زمزمه میکنی دوستت دارم.
عشق
3
برای تو می نویسم :برای تویی که قلبت پاک است، برای تویی که تنهایی ام پر از یاد توست برای تویی که قلبم منزلگـاه عشق توست برای تویی که عشقت معنای بودنم است
عشق
4
اولین ها مهم نیستن ،این موندنی ها هستن که مهم اند و تو ماندنی ترینی عشقم
عشق
5
قلبم فدای اون عزیزی که دنیایی ازدلتنگی روبه امید یک لحظه دیدنش به جان میخرم.فدای تو همسرم
عشق
6
عشق من، من بگم دوستت دارم با چه رقم یا عددی تو که بی نهایتی قشنگ تر از من بلدی
عشق
7
همه می دانند؛من سال هاست چشم به راه کسی سرم به کار کلمات خودم گرم است. تو را به اسم آب؛تو را به روح روشن دریا؛به دیدنم بیا! مقابلم بنشین.بگذار آفتاب از کنار چشمهای کهن سال من بگذرد.من به یک نفر،از فهم اعتماد محتاجم.من از این همه نگفتن بی تو خستهام!خرابم!ویرانم!
عشق
8
تو نقطه شروع همه اتفاقات خوب زندگی ام هستی وبهترین هدیه از سوی خداوندعشقم نسبت به تو حد و مرزی ندارد دوستت دارم
عشق
9
همسر عزیزم تو تنها یار و همدم زندگی ام هستی چه بخواهی، چه نخواهی تا ابد در قلب من می مانی دوستت دارم
عشق
10
تو جهان مرا به حرکت وا می داری، بدون تو من وجود ندارم دوستت دارم همسر عزیزم
عشق
11
عشق تو زیباترین لذتی هست که تا به حال تجربه کرده ام و دلتنگی تو بدترین دردی است که تا به حال از ان رنج برده امخیلی دلم برات تنگ شده عشقم
عشق
12
می تونی چشماتو برای یک دقیقه ببندی لطفا؟متشکرم دیدی چقدر تاریک شد؟این زندگی من بدون توست عاشقتم عشقم
عشق
13
من مسئله ای ساده هستم حل می شوم روزی در آغوشت
عشق
14
از زمانی که رفته ام هرروز دلم برایت تنگ می شود وقتی برگشتم به تو ثابت می کنم که چقدر دوستت دارم
عشق
15
بمانی بهارم بخندی تابستان بباری پاییزم نباشی زمستان تو چهار فصل روزگار منی عشقم
عشق
16
به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتـر از دل به کسی بستن بود
عشق
17
سقف عاشقانه هایم چه زیبا فرو می ریزند در دنج ترین جای دنیا بهشت آغوشت ای شیرین تر از صدای باران لهجه خیس چشمانت ای از تبار ِ نوازشای فصل ممنوعه من به بلندای شعری از بوسه دوستت دارم
عشق
18
گرما یعنی نفس های تودست های تو، آغوش تو من به خورشید ایمان ندارم
عشق
19
آغوش تو آرام ترین نقطه دنیاست هرچند که دیوانه ترینمرد جهانی
عشق
20
اگر ماه عطری داشت ،قطعا بوی تو را می داد ،اگر شب رنگی بود ،حتما به سلیقه تو لباس می پوشید ،اگر چشمک ستاره ها صدا داشت ،شک ندارم تو جایشان حرف می زدی، من که به آسمان نرفته ام ، نمی دانم در تو اما پرواز کرده ام،ماه و شب و ستاره خودت هستی
عشق
21
و عشق پزشک حاذقی است که نسخه ی تمام درد هایم را لابلای موهای تو پیچید
عشق
22
می خواهم دوستت نداشته با شما ما نمیتوانم و این تنها جاییست که خواستن توانستن نیست
عشق
23
از بزرگی پرسیدم خیلی سخت میگذرد چه باید کرد؟گفت خودت که می گویی سخت می گذرد سخت که نمی ماند پس خدا را سپاس که می گذرد و نمی ماند
عشق
24
وقتی حرف راست میزنید فقط انسان هایی از دست تان عصبانی می شوند که تمام زندگی شان بر دروغ استوار است
عشق
25
باید از عشق بسازم غزلی قابل توغزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد سبز باشی و دلت خانه پاییز مباد
عشق
26
هر چه مغرورتر باشی تشنه ترند برای با تو بودن و هرچه دست نیافتنی باشی بیشتر به دنبالت می آیند؛امان از روزی که غروری نداشته باشی و بی ریا به آنها محبت کنی آن وقت تو را هیچ وقت نمی بینند؛ساده از کنارت عبور می کنند
عشق
27
وقتی مردم از کسی تعریف می کنند کمتر کسی باور می کند ولی وقتی که از کسی بدگویی می کنند همه باورشان می شود
عشق
28
اندیشیدن به پایان هر چیزشیرینی حضورش را تلخ می کند بگذار پایان تو را غافل گیر کند درست مانند آغاز
عشق
29
شاد باش نه یک روز که همیشه بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان بپیچد که پشیمان شوند آنان که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند
عشق
30
به راه این امید پیچ در پیچم را لطف تو میباید، دگر هیچ
عشق
31
عشق جمال جانان، دریای آتشین است گر عاشقی، بسوزی، زیرا که راه این است
عشق
32
فاصله گرچه دست های ما را از هم جدا کردولی خوشحالم که جرات ندارد به دل های مان نزدیک شود
عشق
33
پرنده احساساتم در این صبحگاه حنجره اش پر از صوت دلتنگی توست من به همراه نسیم اشتیاق دیدار تورا خواهم خواند
عشق
34
چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود انتظــارت را میـکشـد چــه شیـرین اســـــت طعــم پیامکی کــه میگـــوید : کجایـی ؟
عشق
35
سال ها دویده ام با قلبی معلق و پایی در هوا دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است دلم رسیدن میخواهد
عشق
36
چه سخت بر من گذشت آن لحظه ای که برایم آرزوی خوشبختی کردی
عشق
37
تا میخواهم از تو دل بکنم ، صبر می آید چقدر دوست دارم این عطسه های زمستانی را
عشق
38
لبخند زدی بهار با آن آمد یک باغ پر از نرگس و ریحان آمدای دست بلند آسمان در دستت من نام تو را خواندم و باران آمد
عشق
39
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشیدنه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند
عشق
40
از رادیو دست میکشم موجی زیباتر از موهای تو نخواهم یافت
عشق
41
صافی آب مرا یاد تو انداخت رفیقتو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن چرخ روزیت همیشه چرخان ، نفست داغ ، تنت گرم ، دعایت با من روزهایت پی هم خوش باشد
عشق
42
قسم به شکیب همیشه بی هوشباران تنها ، آن خانه به دوش نادر و مکر زیور سیاه پوش به خال بیتا ، زخم کیان و شمگر بمیرم کنمت فراموش
عشق
43
خیالت راحت این آدمها ، این لبخند هاهیچ کس و هیچ کدام وفاداری ام به “تو” را سست نمی کند
عشق
44
ای بی وفا ز داغ تو در دل شرر فتاد وز دیده اشک غم ز محبت ثمر فتاد جورم چنان بدل بنمودی که قلب منگردیده پاره پاره و از تن بدر فتاد
عشق
45
تا عشق ترانه خوان چشمان غم است راه من و تو همیشه پر پیچ و خم است ای حسرت روزهای بی برگشتم صد بار که عاشقت شوم باز کم است
عشق
46
بی تو مهتاب کجا؟کوچه کجا؟شعر کجا؟بی تو از باقی این عمر گذشتم
عشق
47
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
عشق
48
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
عشق
49
دلم دیوانه بودن با تو را می خواستم
عشق
50
به چه کس باید گفت با تو انسانم و خوشبخت ترینم
عشق
51
زندگی را باید کنار گذاشت گاهی حواس را پرت می کندآدم باید شش دانگ حواسشبه دوست داشتن تو باشد
عشق
52
توصیف تـــو این گونه توان گفت :«تـــو» ختـم تمــام دلبــرانـی
عشق
53
قلب، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند قلب، لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببردقلب؟ راستش نمیدانم چیست،اما این را میدانم که فقط جای آدم های خیلی خوب است
عشق
54
بگو که مال کسی غیر من نخواهی شد خیال خام مرا تا همیشه راحت کن
عشق
55
صبحی که نسیمش خبر از زلف تو را داد چیزی کم از آن وصلت جانانه ندارد
عشق
56
او یک بهشت بود ولی از بهشتِ او سهمم عذاب بود و کسی باورش نشد
عشق
57
از جان چه خبر گیری و از چشم چه پرسی آن بیتو پر از آتش و این بیتو پر آب است
عشق
58
صبحِ آبانِ برگ ریز باشد ونمِ باران بزند من باشم و توو یک خیابانِ بی انتها،دیگر آدم از خدا چه می خواهد
عشق
59
صد بوسه از لبت چو به خیرات میکنی در کوی ما بکن که فقیران عالمیم
عشق
60
در جهانم یک جهنم بیتو جولان میدهد من برایت یک بهشت از عشق می سازم بیا
عشق
61
اگر هیچ چیز نیست که از مرگ نجاتمان دهددست کم عشق میتواند از زندگی نجاتمان دهد
عشق
62
دو قلب داشتم ای کاش در زمان ندیدن یکی برای تو میشد یکی برای تپیدن
عشق
63
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد
عشق
64
جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را از زعفران روی من رو میبگردانی چرا اشعار عاشقانه بیشتر از مولانا
عشق
65
دل به نگاه اولین، گشت شکارِ چشم تو زخمِ دگر چه میزنی، صیدِ به خون تپیده را؟
عشق
66
دارم برای عطر تنت شیشه میخرم عطری برای روز مبادا که نیستی
عشق
67
من آشنات دانم و تو غیر خوانیم فریاد از یقین من و اشتباه تو
عشق
68
من همان رودم که بهر دیدنت، مرداب شدماه من بس کن ندیدن های بی اندازه را
عشق
69
ما بر سر آن کوچه که افتاد گذارتیک شهر گواه است که مردانه نشستیم
عشق
70
بی تو با قافله ی غصه و غم ها چه کنم ؟
عشق
71
آرام باش، آرام حالا غزلی بخوان،غزلی بخوان برایم.دلم برای صدایت تنگ شده است.چه دراز زمانی است که تو را ندیده امو صدایت را نشنیده ام
عشق
72
حال من را فقط آن فاضل معروف نوشت بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
عشق
73
اگر هزار غم است از جفای او بر دل هنوز بنده اویم که غمگسار من است
عشق
74
از مرحمت عشق همین قدر بگویم تنهایی و تنهایی و تنهایی بسیار
عشق
75
بگذار بگویم بغض که می کنی گریه ام میگیرد خنده ات که بگیرد حالم از همیشه بهتر است می بینی زندگیم را؟ به دلت بند است بندِ دلم
عشق
76
و عشق پزشک حاذقی است که نسخه ی تمام درد هایم رالابلای موهای تو پیچید
عشق
77
همه ی طبقات آسمان را گشته ام ، در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان ، بر جاده کهکشان تاخته ام ، صحرای ابدیت را درنوردیده ام ، بال در بال فرشتگان ، در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام ، با خدایان ،ایزدان با همه ی الهه های زیبای آسمان ، با همه ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش آرام یافته اند آشنا بوده ام .از هر جا ، از هر یک یادی ، یادگاری ، برایت آورده ام . از سیمای هر کدام زیباترین خط را ربوده ام ، از اندام هر یک نازنین طرح را گرفته ام ، از هر گلی ، افقی ، دریایی ، آسمانی ، چشم اندازی ، رنگی دزدیده ام ، و ، با دست و دامنی پر از خطها و رنگها و طرح های آن سوی این آسمان زمینی ، از معراج نیمه شبان تنهایی ، به دامان مهربان تو – ای دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه من – فرود آمده ام ، نشسته ام تا آن ودیعه ها که از آسمانها آورده ام در دامن تو ریزم
عشق
78
قانون جاذبه را سیب کشف کرد وقتی آدم برای حوایش بهشت را هم فروخت
عشق
79
از نگاهت تا دلم رنگین کمان گل می کندبا تو باید مثل باران حرف زد
عشق
80
شاید یک روز یک نفر جوری آدم را بخواهدکه خواستنش به این راحتی ها تمام نشود
عشق
81
می ترسم کسی جایم را در قلبت بگیرد بوی تنت را بگیرد آغوشت را از من بگیرد چه احساس مبهمی است حسادت
عشق
82
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،آنگاه که حتی گوشت را می بندیتا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنیتا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
عشق
83
رفتن فعل قشنگی نیست ؛ با من فقط راه بیا
عشق
84
در انتظار آغازی دیگرم،انتخاب مجدد جفت ها،تا شاید این بار نوحی بیایدو مرا برگزیند در کنار “تو”
عشق
85
لبانت طعم انار می دهند بهشت را دانه دانه بر لبانم بگذار
عشق
86
جاده لحظه به لحظه با من می آید گویی کنجکاو است که برای دیدار چه کسی چنین بیتابم
عشق
87
بس کن چقدر خیره به امواج می شوی ؟دریا که مثل چشم تو زیبا نمی شود
عشق
88
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.زندگی رویایی است، مثل رویای یک کودک ناز.زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.زندگی تک تک این ساعتهاست،زندگی چرخش این عقربه هاست،زندگی راز دل مادر من.زندگی پینه ی دست پدر است،زندگی مثل زمان در گذر است
عشق
89
بدجور عاشقتم تو آنقدر مهربانی که مهربانتر از تو ندیده ام طعم شیرین عشق را تنها با تو چشیده اماز آن لحظه که تو آمدی تنها این را از قلبم شنیده امدوستت دارمنقاشی خودم را در کنار تو بر روی دیوار اتاقم کشیده امهمه می گویند تو دیوانه ای ، نمیدانند برای داشتن تو چه سختی ها کشیده امتو باور کن که من برای داشتن عشق پاکی مثل تو لحظه ها را با خدای خویش بوده ام ،تا تو را به من بدهد که اینگونه عاشقت شوم ، اینگونه اسیر آن دل مهربانت شوم
عشق
90
دلگیرم از کسی که مراغرق خودش کرد اما نجاتم نداد
عشق
91
نمیدانم تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم یا نفسم را به اندازه ی تو ؟نمیدانم چون تو را دوست دارم نفس میکشم یا نفس میکشم که تو را دوست بدارم ؟نمیدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست یا تکرار دوست داشتن تو زندگیَم ؟تنها میدانم ، بسیار میخواهم تو را
عشق
92
دو کلام حرف حساب باهات دارم : دوست دارم
عشق
93
برف هفت سالگی ام را به خاطر صدای مادرم دوست داشتم که میگفت پاشو ببین عجب برفی اومده برف ده سالگی را به خاطر تعطیل شدن مدرسه و خوابیدن کنارمادرم حتی یک ساعت بیشتربرف چهارده سالگی را به خاطر تشویش امتحانات برف هجده سالگی را به خاطر استرس کنکور و آینده برف بیست سالگی را به خاطر عاشقی . هیجان عشقی که در ذهنم تا ابد ادامه داشت اما از برف بیست و پنج سالگی به بعدبرف ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد
عشق
94
هیچ رویایی به پای بیداریم با تو نمیرسد خواب ها فقط خودشان را اذیت می کنند
عشق
95
اعتیاد هم دلیل زیبایی است برای مردن وقتی که تزریق هوای تو باشد
عشق
96
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای که می شناسی بنشینی و”فقط” نگاه کنی گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود گاهی دلگیری شاید از خودت شاید
عشق
97
تو را دوست دارمو هیچ كس از مردان این زمانهجرأت ندارد این عشق راكه همچو ماری بر كوزه ی قلبم پیچیده از من دور كندمن هر صبح این زهر راكه تو بر جریان قلب م میریزی سرمیكشم میمیرم و شب بار دیگربرای دوست داشتنت زنده میشوم …
عشق
98
معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگاراین روزها مرا درآغوش خویش سخت به بازی گرفته است
عشق
99
می شود آنقدر بوسه بارانم ڪنی ڪه خواب ببرد مرا می شود جوری صدایم ڪنی ڪه قند توی دلم آب شود؟می شود بنشینم ڪنار دستت،دستت را بیاندازی دور گردنم،بینی ات را بچسبانی به بینی ام،چشم بدوزی به چشمم،دیوانه ام ڪنی؟می شود آنقدر حریصانه و یڪریز ” دوستت دارم ” بگویی، ڪه دیگر گوشم بدهڪار هیچ حرف حسابی نباشد؟می شود دستهایت فقط گره دست های من شود؟تو با من قدم بزنی،من به آدم ها فخر بفروشم می شود راه بیایی با دلم ؟می شود بغلم ڪنی،سرم را بگذارم روی شانه اتهی بوسه بزنی به موهایم می شود عطر موهایم دیوانه ات ڪند؟می شود دیوانه ام شوی؟می شود یڪ خواهش دیگر هم بڪنم؟می شود مال من شوی؟
عشق
100
یادت را از من نگیربگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی ها کم نیست
عشق
End of preview. Expand in Data Studio

Dataset Card for Dataset Name

CPers is a novel dataset of 4,371 Persian literary texts spanning 20 emotionally and culturally diverse topics, authored by native speakers.

Dataset Description

CPers is a collection of 4,371 literary texts across 20 diverse topics. Written by everyday native Persian speakers, the collection reflects a broad spectrum of human emotions and relationships.

Dataset Sources [optional]

Dataset Structure

A sample row of the dataset:

{
  'ID': '2614', <int>
  'Text': 'رفاقت مثل سیبیل می مونه به بعضی ها نمیاد', <str>
  'Topic': 'رفاقت', <str>
}

Dataset consists of the following Topics:

word Claude
Category # Samples
دلتنگی 670
عشق 500
دلشکستگی، غم، اندوه 500
مادر 499
پدر 330
رفاقت 266
عمر 200
تولد 200
نوروز 184
بهار 140
پاییز 125
شب یلدا 101
پسر 100
دختر 100
امیدواری 100
ناامیدی 88
تابستان 86
محبت و مهربانی 81
زمستان 51
جدایی 50

Citation

BibTeX:


Downloads last month
42