text
stringlengths
1
58
label
stringlengths
9
20
خویش بین طاعت بر پرگناه برخیزد
-U-U----U-U---
به اندیشه فروبرد مرا عقل چهل سال
U--UU--UU--UU--
زلفت ار کمین سازد، دستیار ما باشی
-U-U----U-U---
تا در یمین و امین خود خسرو زمنی
--U-UU---U-UU-
چون بجنبد ز ابلق تو دوالا
UU--U-U-UU--
واوازهٔ جمال تو در نه فلک شنیده
--U-U-UU--U-U--
ولی در تو کی رسد زیان از زیان من؟
U--U-U-U--U-U-
وی عقل کامل او با فضل مقترنی
--U-UU---U-UU-
گشت چو ثابت که به هند است هوا
-UU--UU--UU-
ای آنکه کردی رخ به جنگ اوحدی
--U---U---U-
به کرم گر نظر کنی چه شود چه زیان شود
UU--U-U-UU--U-U-
هله تا راز آسمان شنوی جمله مو به مو
UU--U-U-UU--U-U-
زهی خط و زهی زلف و زهی مور و زهی مار
U--UU--UU--UU--
طیب‌الله عیشکم، لا اوحش‌الله من ابی
UU--U-U-UU--U-U-
زانکه همه نیش زدن داشت عمل
-UU--UU--UU-
قوم مجسم رقم از جسم زده
-UU--UU--UU-
تو رها مکن که ز چین زلف تو گر رود به خطا رود
UU-U-UU-U-UU-U-UU-U-
امروز پیش مغان چون گبر آزریم
--U-UU---U-UU-
باد ببر پیروزی و شاهی قرارت
-U---U---U--
از جمال تو حال را ز محالا
UU--U-U-UU--
دل چو موی او بی‌قرار شد
-U-U--U-U
نه مرا وعده کرده‌ای نه که سوگند خورده‌ای
UU--U-U-UU--U-U-
زین حشر بی‌خبرند این مردم حشری
--U-UU---U-UU-
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
-U-U----U-U---
واندر کنار رحمت و لطفت بپروریده
--U-U-UU--U-U--
خوشم ار سر بداده‌ام چو درختان به باد من
UU--U-U-UU--U-U-
چو سر از خاک برزنند ز درختان ندا رسد
UU--U-U-UU--U-U-
افعی پیچان نشد در صف هیجا
-U---U---U--
نیابد به عمرها نشان از نشان من
U--U-U-U--U-U-
جستم از آن قوم نبود از در رد
-UU--UU--UU-
ابروی کماندارت می‌برد به پیشانی
-U-U----U-U---
به وصل تو تعجیل کرد نیست
U--U--U-U-
تو به کیمیای عنایتی مس قلب ما چو زری کنی
UU-U-UU-U-UU-U-UU-U-
به مژگانهاش خاک آستان رفتم
U---U---U---
نفسی سجده طرب نفسی جنگ و گفت و گو
UU--U-U-UU--U-U-
چو بر این خلق می‌تنم مثل آب و روغنم
UU--U-U-UU--U-U-
چون راه بدکُنشان پررنگ و زرق و فنی
--U-UU---U-UU-
ز خیال نگار من چو بخندد بهار من
UU--U-U-UU--U-U-
زین دل در خون نشستهٔ تو
-UU--U-U--
نه نسیم زلف عبیرسا دل خسته را مددی دهی
UU-U-UU-U-UU-U-UU-U-
قصه چنین گفت فقیه حنفی
-UU--UU--UU-
هرآن گه که خوری می خوش آن گه است
--UU--U-U-
زمن از تو دونده شد، فلکت نیز بنده شد
UU--U-U-UU--U-U-
حرز بازو باد حفظ کردگارت
-U---U---U--
نفسی پست و مست تو نفسی در خمار تو
UU--U-U-UU--U-U-
که همیشه عربده با دلی و ستیزه با جگری کنی؟
UU-U-UU-U-UU-U-UU-U-
چو دل و جان عاشقان به درون بی‌قرار تو
UU--U-U-UU--U-U-
همه روز اندر آن جنون همه شب اندر این بکا
UU--U-U-UU--U-U-
بگسلد حایل ز خصم خاکسارت
-U---U---U--
آمدی از رنج فتادی به ضرر
-UU--UU--UU-
جانا اگر به جانت بیابم گران نباشی
--U-U-UU--U-U--
سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی
UU--U-U-UU--U-U-
برون پوست درون دانه بود میوه گرفتار
U--UU--UU--UU--
که ابیت بمهجتی شرفا عند سیدی
UU--U-U-UU--U-U-
بسکه همچو پرگاری گرد پاو سر گشتم
-U-U----U-U---
فلسفه را نیز در آن صد شتلم
-UU--UU--UU-
کزان بوسه دل جفت جان شود
U--U--U-U-
بازیابی گر بجویی در کنارت
-U---U---U--
فتنه‌سوزی را چو تیغ آبدارت
-U---U---U--
سایه از قهر تو گر آگاه گردد
-U---U---U--
اوحدی بیگانه بود از آستانت
-U---U---U--
هله زین جمله درگذر بطلب معدن شکر
UU--U-U-UU--U-U-
او صلح می‌جوید، رها کن جنگ را
--U---U---U-
یا ز جام وصل تو قطره‌ای به دست آرم
-U-U----U-U---
بسی فتنها که گشت پدید از جمال تو
U--U-U-U--U-U-
نیست به از دانش حکمت رقمی
-UU--UU--UU-
به نزد گلشن چرا نباری؟
U-U--U-U--
هند چو از خلد نشان بود درو
-UU--UU--UU-
کن هر چه هست دگر بر جان من مکن این
--U-UU---U-UU-
هر گه که می‌گذری من در تو می‌نگرم
--U-UU---U-UU-
ای زلف دلبر من پربند و پرشکنی
--U-UU---U-UU-
از دل خارا نیامد هیچ آتش
-U---U---U--
کام بخشی گردون عمر در عوض دارد
-U-U----U-U---
ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی
-U-U----U-U---
اوحدی، ترا از چه نان نمی‌فروشد کس؟
-U-U----U-U---
باد صد دیوان سخن زو یادگارت
-U---U---U--
تا دوام روزگار از دور باشد
-U---U---U--
هند و تنها نه در آن ره شده گم
-UU--UU--UU-
ز خدای و نفس خود، ار چنان که تو واقفی
UU-U-UU-U-UU-U-UU-U-
لعلت به خنده توبهٔ کروبیان شکسته
--U-U-UU--U-U--
سخن کاوحدی کند بیان از بیان من
U--U-U-U--U-U-
نتانم که وصف لبت کنم
U--U--U-U-
عقل زبون است، خرامند نگون
-UU--UU--UU-
گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل
-U-U----U-U---
برگ ز تنبول نگر بابت خور
-UU--UU--UU-
نیکو نگر که منم آن را که می‌نگری
--U-UU---U-UU-
ز سر بار دیگر جوان شود
U--U--U-U-
نه تو گفته‌ای: خدای را نشناسم به جز یکی؟
UU--U-U-UU--U-U-
هم چمان برون آیی، هم چمانه برگیری
-U-U----U-U---
زخم عصی خورد بد انسان ز کمین
-UU--UU--UU-
تا کی ز رد و قبول دردی بیار که من
--U-UU---U-UU-
روز هیجا کاسمان سیارگان را
-U---U---U--
بر سر ره نصرت اندر انتظارت
-U---U---U--
ای شاعری که همی مدحش‌کنی به سزا
--U-UU---U-UU-
پیش‌آر، ساقی، آن می چون زنگ را
--U---U---U-
که رفیق سلاح کش مدد کاروان شود
UU--U-U-UU--U-U-
که شکار و شکاریان نجهند از شکار تو
UU--U-U-UU--U-U-
همه دل سوختگان را از سر زلف و زنخدانت
U--UU--UU--UU--
زود پیوندی، ولی دیری نپایی
-U---U---U--
گه پَردهٔ قَمَری‌گه حلقهٔ سمنی
--U-UU---U-UU-