input_text
stringlengths 4
159
| target_text
stringlengths 4
155
|
---|---|
پس دیروز، دختری که می خواستی با او قرار بگذاری، من بودم | پس دیروز، دختری که می خواستی باهاش بیرون بروی من بودم |
برخی معتقدند که اتحادیه اروپا نباید الزامات اضافی را که فراتر از کنوانسیون است اعمال کند. | برخی از احزاب معتقدند اتحادیه اروپا نباید الزامات دیگری را که فراتر از چارچوب کنوانسیون است، تحمیل کند. |
این تنها الکل به شعاع بیست کیلومتری بود و غذا سرو می کرد. | تنها الکل در شعاع بیست کیلومتری غذا بود. |
کالهون گفت، میدانم که شما هاجز را در شب قتلش دیدید. | کالهون گفت، تا آنجا که من می دانم، شبی که هاجز را به قتل رساندند، او را دیدی. |
این تگرگ است. | تگرگ است |
فکر می کردم داریم اسب می گیریم. | فکر کردم داریم اسب میخریم. |
من باید بروم آنجا. | من باید به آنجا برسم. |
مل، اوه | مل، هی |
چون هنوز از حرف شما ناراحتم. | چون هنوز به خاطر حرفی که زدی عصبانی هستم |
قرار است فوق سری باشد. | قرار است طبقه بندی شود |
موها، طرز حرف زدنت | مو و نحوه صحبت شما |
همه شما دروغگو هستید | شما همه دروغگو هستید |
باشه، رامون، ما تو رو شنیدیم. | بیا، رامون، ما تو را شنیدیم. |
من قبلاً هیچ تصمیمی برای خودم نگرفته بودم. | هیچ وقت خودم تصمیم نگرفتم |
شما دو نفر به من کمک کردید قدم اول را بردارم. | شما دو نفر به من کمک کردید تا اولین حرکت را انجام دهم. |
چه می شود اگر همه از آن متنفر باشند | چه می شود اگر همه از او متنفر باشند |
شما را تحقیر کرد | او شما را تحقیر کرد |
کلر الیزابت کین کودکی شاد بود... | کلر الیزابت کین یک کوچولوی شاد بود... |
اسپارهاوک با تعجب متوجه شد که علیرغم همه چیز، هنوز الهه کودک را فلوت میدانست. | اسپارهاوک با تعجب متوجه شد که با وجود همه چیز، هنوز به الهه دخترانه ای مانند فلوت فکر می کند. |
و این یک انتخاب عاقلانه است. | و انتخاب عاقلانه ای بود |
به من بپیوند یا بمیر | به من بپیوند، یا بمیر |
اگه یه دقیقه دیر میکردم تا الان مرده بودی | اگر کمی دیر می آمدم، تو مرده بودی. |
این خیلی شرم آور است. | خیلی شرم آور |
اما من به یک زن نیاز دارم. من عادت ندارم تنها بخوابم | من به یک زن نیاز دارم من عادت ندارم تنها بخوابم |
فهمیدم حتی خداحافظی نکردم که خیلی بی ادبانه بود و... | فهمیدم که حتی خداحافظی نکردم که خیلی بی ادبانه بود. |
اصلا بد نیست | بد نیست. |
هر چند باید دوربینم را تعمیر کنم. | باید دوربینم را تعمیر کنم |
اگر میتوانستید یک چیز به خدمه چارلی بگویید، آن چه بود | اگر فقط می توانستید به چارلی کروس یک چیز بگویید، آن چه بود |
چرا میخوای عوضش کنی | چرا می خواهید تغییر کنید |
هر کدوم بدتر از قبلی | هر کدوم بدتر از قبلیه |
من مسخره ام | دارم مسخره میشم |
کتاب بزرگ گلایه های من. | یک کتاب بزرگ از شکایات |
در این صورت شناور باید فوراً موقعیت خود را مطابق با مواد 321 و 2 تغییر دهد. | در این صورت کشتی باید فوراً موقعیت خود را مطابق با ماده 32 1 و 2 تغییر دهد. |
من هرگز از تلاش با تو یا مادرت دست برنداشتم، مت. | من هرگز از تو یا مادرت دست نکشیدم، مت. |
حق استاد | حق با استاد است |
چهار آبجو، هیچ چیز بیشتر. | چهار آبجو، نه بیشتر. |
میدانی، مردی مثل من تمام زندگیاش را برای ساختن چیزی کار میکند. | می دانید، مردی مثل من در زندگی واقعی تلاش می کند تا چیزی بسازد. |
کانر متاسفم اما... | کانر، متاسفم، اما... |
بنابراین او را در آن دیگ مسی به دام انداختم. | پس او را در دیگ مسی گرفتم. |
او باید اول من را پیدا کند. | اول، او باید من را پیدا کند. |
تو بهتر می دونی | آیا شما این را بهتر می دانید |
برو پسر | تو برو پسر |
به نظر شما کدام یک از ما شبیه به شیطان است | به نظر شما کدام یک از ما بد به نظر می رسد |
همینه که میبرمت خونه | بس است من تو را به خانه می برم |
آره کی شیرینه... جلف شیطون. | اوه، آره، چه کسی ناز است... بیدمشک شیطان. |
با دقت به من گوش کن | با دقت گوش کن |
او هنوز از دست ما عصبانی است. | او هنوز از دست ما عصبانی است |
یاگو این، یاگو آن... | جاگو، جاگو اونجا... |
اگر قبل از جمعه باشد، دستیار شما برنده استخر است. | اگر قبل از جمعه باشد، دستیار شما برنده شرط است. |
وحشتناک به نظر می رسد. | وحشتناک به نظر می رسد |
فردا در رژه شرکت کنید. | فردا در رژه شرکت کنید |
شما درخواست جنگ می کنید. | شما به جنگ دعوت کردید |
روزا وگا، تو حق داری سکوت کنی. | روزو وگا، تو حق داری سکوت کنی. |
ارتفاع آن ساختمان چقدر است | ارتفاع ساختمان چقدر است |
او از هواپیما می پرد بیرون | او از هواپیما بیرون خواهد پرید |
ما مستقیماً به منبع می رویم. قبل از بچه باید بریم خونه مادربزرگ. | ما مستقیماً به منبع می رویم ...... قبل از بچه باید به مادربزرگ برسیم. |
در جایی بیرون آن جانور است و او امشب گرسنه است. | هیولایی آنجاست و شب ها گرسنه خواهد بود. |
معلم گائو آن را دارد. | معلم گائو او را دارد. |
اون بیرون چی میسازی | چی میسازی |
می خوانم، می نوازم. | می خوانم و می نوازم. |
خب، باشه... اما بنده حقیر تمام چیزی که می خواهد بداند این است که چرا من | خوب، می بینم... اما بنده حقیر شما می خواهد بداند چرا من |
او گفت، من چیزی را به شما می گویم که یک بار در یک فیلم شنیده بودم. | او گفت، آنچه را که یک بار در یک فیلم شنیدم به شما می گویم. |
خب حالا...چیزی برای از دست دادن نداریم. | پس حالا... ما چیزی برای از دست دادن نداریم. |
لعنتی، لعنتی | لعنتی |
این افراد به خاطر حمله با یک سلاح سکسی به زندان باز می گردند. | این افراد به خاطر حمله به یک تفنگ سکسی به زندان باز می گردند. |
اینکه همیشه با هم صادق باشیم | که همیشه با هم صادق باشیم |
چون... پل است. | چون... این پل است. |
یه نفس عمیق بکش مرد | یه نفس عمیق بکش رفیق |
بنابراین می توانید وای فای داشته باشید. | پس وای فای دارید |
درست نیست دکتر | درسته دکتر |
شما قبلاً توافق نامه را امضا کرده اید. | شما قبلاً قراردادی را امضا کرده اید |
مادرت، او عشق زندگی من بود. | او عشق زندگی من بود |
حتی اگر چیز زیادی باقی نمانده باشد، مقدار کمی را به ما بدهید. | حتی اگر چیز زیادی باقی نمانده باشد، کمی از آنچه باقی مانده است به ما بدهید. |
سریع، من نمی توانم این کار را انجام دهم | سریع، من نمی توانم |
داشتم عاشق شوهرم میشدم | من عاشق مرد خودم شدم. |
این مال تو | مال شما |
پدر و مادر ما همیشه در خانه نیستند. | والدین ما همیشه در خانه نیستند. |
او صحبت کرد و هر کاری که انجام می داد به من گفت. | هر کاری که کرد به من گفت |
پایین بمون آقا | پایین بمون قربان |
فردی، می خواهی به پدرت سلام کنی؟ | به پدرت سلام می کنی |
پس میدونی من کی هستم | تا بدانی من کی هستم |
حدس خیلی خوبیه | حدس خوبی بود. |
چند نفر از دوستانم به این شکل رای می دهند. | برخی از دوستان من به آن رای می دهند. |
این بلانچ، اولین همسر پاسیان بود که توسط شیطان در مراسم عروسی کشته شد. | بلانچ، همسر اول پاسیان بود که در مراسم عروسی توسط شیطان کشته شد. |
نه، نمی توانم او را بیرون بگذارم. | نه، نمی توانم او را ترک کنم. |
می دانید چه کسی پوست بدی داشت و چه کسی موهای بدی داشت. | می دانید، پوست بد و موی بد. |
مثلث به معنای تغییر در دلتا است. | مثلث دلتا است و به معنای تغییر است. |
خوب و به یاد داشته باشید، از آن مغز خود استفاده کنید. | و به یاد داشته باشید، از مغز خود استفاده کنید. |
من فقط یک مرد ناامید بودم که سعی می کرد به خانواده ام نزدیک شود. | من مردی ناامید بودم که سعی می کردم به خانواده اش برسم. |
نمیدونی چقدر برام معنی داره | شما حتی نمی دانید چقدر برای من ارزش دارد. |
بابا، من باید به خانه برگردم تا شلوار جین مورد علاقهام را بگیرم که آنها را گذاشتم. | بابا، من باید به خانه برگردم و شلوار جین مورد علاقه ام را بردارم. |
که به این مردم حقیقت را بگویید. | من از شما تقاضا دارم که حقیقت را به این افراد بگویید. |
لیتل راک شهر خوبی است. | راک کوچک شهر خوبی است. |
سه تای دیگر، اینطور نیست. | سه تای دیگر نیستند. |
پکیج اسپرت. | بسته ورزشی |
سلام. | سلام |
پیشنهاد فعلی یک رویکرد متوازن را تشکیل میدهد و بر ارزیابی تأثیر پیوست استوار است. | پیشنهاد حاضر یک رویکرد متوازن ایجاد می کند و بر ارزیابی تاثیر همراه تکیه دارد. |
با مادرت حرف زدی | تا حالا با مامانت حرف زدی |
میخوای عکسشو ببینی | میخوای یه عکس ببینی |
میدونی بهم چی میگن | میدونی بهم چی میگفتن |