text
stringlengths 1
58
| label
stringlengths 9
20
|
|---|---|
تا زنده شب تیره پس روز منور | --UU--UU--UU-- |
هنوز ار بجویند آن خسروان | U--U--U--U- |
که میگویند و میجویند آن را | U---U---U-- |
من دو مغز افتادهام در صد زحیر | -U---U---U- |
چو از تخم شاهنشهان کس نبود | U--U--U--U- |
دل نیز می‌دهم، که نخواهم زیان او | --U-U-UU--U-U- |
که جز طین اصفر نینگیخت گرد | U--U--U--U- |
بکش مرا ز تن و از فراق باز رهان | U-U-UU--U-U-UU- |
چوخواهی که شاهی کنی بی‌نژاد | U--U--U--U- |
ابا پهلوانی فزون آمدند | U--U--U--U- |
گفت آن دود گرچه زاتش خاست | UU--U-U-UU- |
دادند قرار کار فردای تو دی | --UU--UU--UU- |
آن یکی غمگین دگر شادان بود | -U---U---U- |
آن عجب کو در شکاف مه نمود | -U---U---U- |
آن به که به خود پاک شویم اول کار | --UU--UU--UU- |
ورگ کوه و دریا شود کینه جوی | U--U--U--U- |
لعل من هم، به هیچ معدن نیست | UU--U-U-UU- |
شمع آمد وگفت: آمدهام شب پیمای | --UU--UU--UU- |
دردش نکند جفای بواب | --UU-U-U-- |
آن کسی بد کند که بدکارست | UU--U-U-UU- |
ولی یک روح را دارد ازان دوست | U---U---U-- |
رسد بر فلک دود مشگین سپند | U--U--U--U- |
باغ من هست آن نگارینی که اندر عشق اوست | -U---U---U---U- |
بزن یک خنده و دامان عیشم پر شکر گردان | U---U---U---U--- |
جان صافی بستهٔ ابدان شده | -U---U---U- |
به گرد شمع چون پروانه گردد | U---U---U-- |
که من آتش پرستی پیشه دارم | U---U---U-- |
کز آن دم بود او معبود خود را | U---U---U-- |
پشت او خواه سیاه و خواه سپید | UU--U-U-UU- |
بدوزم پس آن کم خوش آید مراست | U--U--U--U- |
بگذاریم تا بجوشد خام | UU--U-U-UU- |
لانه تو عشق بودست ای همای لایزال | -U---U---U---U- |
زمین قبلهٔ نامور مصطفی است | U--U--U--U- |
بدان مشگین چمن خواهند پیوست | U---U---U-- |
وارث مال او ز ناکس و کس | UU--U-U-UU- |
که بیچارگان را گذشت از سر آب | U--U--U--U- |
هست چندین دبه میآرد دگر | -U---U---U- |
فریاد من مسکین از دانش و آگاهی | --UU-----UU--- |
کی چنین شایستهٔ سلطانمی | -U---U---U- |
هر آیینه عیانی در نمودم | U---U---U-- |
تا نماز مرده در یابد مگر | -U---U---U- |
اگر چند با ما بسی لشکرست | U--U--U--U- |
ای عشق تو را در جان هر دم عملی دیگر | --UU-----UU--- |
چو حق می‌بیندت دائم شب و روز | U---U---U-- |
بسوزند این دو پروانه چو من شمع چگل باشم | U---U---U---U--- |
از آن نیکی نمیبینم، که بد بود اختیار من | U---U---U---U--- |
نهانی همی‌جست جای مهی | U--U--U--U- |
رخنه کن ملک سرافکنده به | -UU--UU--U- |
راه باید کرد او را بی گزاف | -U---U---U- |
کند گاهیت جنگ و گه ملالت | U---U---U-- |
چشم و دل را هین گذاره کن ز طین | -U---U---U- |
ز شاهانه دیبای چینی به زر | U--U--U--U- |
از خویش نیست گردی وز دوست هست باشی | --U-U----U-U-- |
حقیقت عین دیدار بقایش | U---U---U-- |
از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی | U-U-UU--U-U-UU- |
یکی سنگه خواندش و دیگر تشی | U--U--U--U- |
اختران را به طاعت اندر کش | UU--U-U-UU- |
وزین تاختن ساختن برچیند | U--U--U--U- |
سپهرش نام «دیولدی» نهاده | U---U---U-- |
همی رفتی و می نوشتی ز می | U--U--U--U- |
پس تو خود این گو که از تیغ جفا | -U---U---U- |
که زخم تیغ بر گاو زمین ماند | U---U---U-- |
ز ماتم داشت آیینی تمامش | U---U---U-- |
چو گرد تو برآید مال و جاهت | U---U---U-- |
خانه غولند بپردازشان | -UU--UU--U- |
به بلخ گزین شد که بد گاه شاه | U--U--U--U- |
جوش جلغوزه باشد زیر دندان | U---U---U-- |
به دیبا بیراسته شاهوار | U--U--U--U- |
آن زمانی که جان ز تن برمید | UU--U-U-UU- |
ز خسرو باد دایم رنج و غم دور | U---U---U-- |
«مجنون لیلی» به عکس اول | --UU-U-U-- |
چه پوشیده چشمی ببینی که راه | U--U--U--U- |
برآید برو روزگار دراز | U--U--U--U- |
غلام نرگس مستم که بامداد پگاه | U-U-UU--U-U-UU- |
بوقت بخشش و انفاق، پروین | U---U---U-- |
در گنج غیب نقد تمنا بسی ست، لیک | --U-U-UU--U-U- |
باسرارش اگر باشی تو محرم | U---U---U-- |
نباشد، چه باک است، رویت هژیر؟ | U--U--U--U- |
رفت در کار سایلان یک دانگ | UU--U-U-UU- |
دل پیل تیغش همی چاک زد | U--U--U--U- |
جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح | --UU--UU--UU-- |
هر که در پستی است در دریا فکن | -U---U---U- |
اگر کهتری را خود اندر خوریم | U--U--U--U- |
نکردم هیچ بد دانای رازی | U---U---U-- |
چو موسیقار می‌خواهی برون آ از زمین چون نی | U---U---U---U--- |
دیدنی ها بدید آنچه بدید | UU--U-U-UU- |
تویی امروز جهان را بدل اسکندر | UU--UU--UU--UU- |
گر نگونسار ز گردون افتی | UU--UU--UU- |
کین نامه غلط کند دبیرم | --UU-U-U-- |
برامد بنوی یکی کارزار | U--U--U--U- |
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا | -UU--U--UU--U- |
گر بتقلیدی شدستی قانع از صانع رواست | -U---U---U---U- |
علم‌آموز تا به حق برسی | UU--U-U-UU- |
واپس منگر دمی و در پیش مباش | --UU--UU--UU- |
چشم مست او که مژگان را به قتلم تیز کرد | -U---U---U---U- |
ز گردان ایران دلاورترند | U--U--U--U- |
خراشیده باشد دل بلبلی | U--U--U--U- |
هر چه به روز از دل جافی کنی | -UU--UU--U- |
چو هرمز دید در مهتاب ماهی | U---U---U-- |
اما نه چو سلطانی کو بحر و درر سازد | --UU-----UU--- |