text
stringlengths 1
58
| label
stringlengths 9
20
|
---|---|
ولی کو جان شاد و کو دل خوش | U---U---U-- |
خموشش یافتم دایم بغایت | U---U---U-- |
مثال قطره اندر عین غرقاب | U---U---U-- |
مرنجان کسی را که دارد نژاد | U--U--U--U- |
بدانستند کان کار پری نیست | U---U---U-- |
که به گرد شیر آهو به صد احتراز گردد | UU-U-U--UU-U-U-- |
نمیدانم که خواهد آمد از راه | U---U---U-- |
دامن پرخاک و خاشاک زمین | -U---U---U- |
هر که بر گوید نشان از اشترم | -U---U---U- |
تا شد از عافیت شاه خراسان چو بهشت | UU--UU--UU--UU- |
سرد شد از آب سخن دل مرا | -UU--UU--U- |
دزدنیم ، خانهٔ بردیگری | -UU--UU--U- |
مانده در انتظار دیدارت | UU--U-U-UU- |
وگر حال آورد قاضی سماعش آرزو آید | U---U---U---U--- |
ها، که اسم اشارتست از اصل | UU--U-U-UU- |
نه در جبر و قدر بودی نه در خوف و رجایستی | U---U---U---U--- |
عالم بیخودی خوش است خاصه که در هوای گل | -UU-U-U--UU-U-U- |
که در عالم گلی یا یاسمینی ست | U---U---U-- |
لافی که زنی جان را از زادهٔ مریم زن | --UU-----UU--- |
آزاد بود بنده زین وسوسه چون سوسن | --UU-----UU--- |
داش گرمی بر سر آن کوی بود | -U---U---U- |
کی بود بر باد آخر هیچ بنیاد استوار | -U---U---U---U- |
و از وجود او بسی نفرت بود | -U---U---U- |
حقیقت نقش خاک از لامکانست | U---U---U-- |
کسی کز عقل اینجا یافت توفیق | U---U---U-- |
رفته در مخدوم او مشفق شده | -U---U---U- |
ز دریا نهنگ و به خشکی هژبر | U--U--U--U- |
آنک بدیدست تماشای شب | -UU--UU--U- |
غشیش آوردی و در خون ماندی | -U---U---U- |
گر مشعله جهانی و شمع بگیرد عالم | --UU--UU--UU- |
شراعی که از پرّ سیمرغ بود | U--U--U--U- |
یکی گرگ پیکر درفشی بدست | U--U--U--U- |
هم از بهر آن کشته بر انجمن | U--U--U--U- |
که بگذاشتند آن دلارام بوم | U--U--U--U- |
باز گردد زان صفت آن بیهنر | -U---U---U- |
جسم و عقل و روح را گرگین کند | -U---U---U- |
شیر در خواب گنج و مال بود | UU--U-U-UU- |
کدام پشت، که در عهد زلف چون رسنت | U-U-UU--U-U-UU- |
بر اسب جفا نهاده ای زین | --UU-U-U-- |
از ازل تا ابد ز مستی عشق | UU--U-U-UU- |
که ره بر این بلندی پیش دارد | U---U---U-- |
روز و شب را کی گذارم روز و شب | -U---U---U- |
آن خواجه کز آستین رغبت | --UU-U-U-- |
سکندر به فرمان او ساز کرد | U--U--U--U- |
گر این رستای را شهری کنم من | U---U---U-- |
آن برد دوزخ برد این در جنان | -U---U---U- |
هر که این را می نداند کافر است | -U---U---U- |
به کوچه ئی که دهد خاک را بهای بلند | U-U-UU--U-U-UU- |
چون گل آنبه که خوی خوشداری | UU--U-U-UU- |
در مزاجش قدرت حق را ببین | -U---U---U- |
شک نیست در این که حالگردانی هست | --UU--UU--UU- |
گر چه او بد سمر به ماه وشی | UU--U-U-UU- |
چون مشتری و زهره به برجی قرانکنند | --U-U-UU--U-U- |
حدیث می کند از منطق سلیمان بخش | U-U-UU--U-U-UU- |
چو با ما آب در جویت روان نیست | U---U---U-- |
چو عشق آمد نمود حق بیان کن | U---U---U-- |
چو قلب کافر از شمشیر غازی | U---U---U-- |
زانک خاریدن فزونی گرست | -U---U---U- |
چرخ چون گوز شکستست از آن روی که ماه | UU--UU--UU--UU- |
گفت بابا تو را چه حال افتاد | UU--U-U-UU- |
جمال یار و دیدار نکوئی | U---U---U-- |
ره نبودش جانب توبهٔ نفیس | -U---U---U- |
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند | UU--UU--UU--UU- |
من نگویم چون کنم دریا مرا تا چون برد | -U---U---U---U- |
ما می از کاس سعادت خوردهایم | -U---U---U- |
اکنون ببین که هست همه خون به جای آب | -U---U---U- |
اگر شعر فاضل کسائی کساست | U--U--U--U- |
چون بنادانی بمیری ز آن چه سود | -U---U---U- |
توئی از آفرینش برگزیده | U---U---U-- |
برد از ضعف هر طرف بادم | UU--U-U-UU- |
نه در نشستن عثمان چو رافضی بدگوی | U-U-UU--U-U-UU- |
چون تهی کردی به یک می پهلوان | -U---U---U- |
مانند صبا خیز و وزیدن دگر آموز | --UU--UU--UU-- |
کین میدانم که می ندانم من | --UU-U-U--- |
نیارد گذشتن به روز نبرد | U--U--U--U- |
گر شوی سال و مه برین منهاج | UU--U-U-UU- |
ز بحر دیده چندان در ببارم | U---U---U-- |
بباید سپردن به دیگر کسی | U--U--U--U- |
من به سنگ خود همیشه جام خود بشکستهام | -U---U---U---U- |
که باد وزانش از بر آتش دمید | U--U--U--U- |
یکی آتش ز سوز عشق و غیرت | U---U---U-- |
زحمت حجاج باشد بر درکعبه چنانک | -U---U---U---U- |
که ناظر بر سواد شهر میدید | U---U---U-- |
جز این بساط، بساط دگر نمیدانند | U-U-UU--U-U-UU- |
در چشم میار این خسان را | --UU-U-U-- |
چون نظرشان کیمیایی خود کجاست | -U---U---U- |
خیر از نام گشت نامیتر | UU--U-U-UU- |
دبیران بجستند راه گریز | U--U--U--U- |
عدل بیغایت او گویی عدل عمرست | UU--UU--UU--UU- |
همه عشاق سرگردان بودت | U---U---U-- |
دستم هنوز زیر زنخدان ستون شود | --U-U-UU--U-U- |
هوا پر ز پیکان شد و پر و تیر | U--U--U--U- |
آب تتماجش نگیرد طبع باز | -U---U---U- |
همی لب بدندان بخوایید شاه | U--U--U--U- |
همان رسم شاپور شاه اردشیر | U--U--U--U- |
یک زمان در عشق خود ننشیند او | -U---U---U- |
دریای بخشش و کرم اوست بیکنار | --U-U-UU--U-U- |
گسستن کی تواند بسته زنجیر! | U---U---U-- |
توی نقش رویت نقاش اینجا | U---U---U-- |
نه چون کارت به جان آید خدا از جان و دل خوانی | U---U---U---U--- |