text
stringlengths
1
58
label
stringlengths
9
20
ای شب بگذر زود که ما را کار است
--UU--UU--UU-
وی دل تو درین میانه خون مینشوی
--UU--UU--UU-
ز رستم سوی زال سام آمدند
U--U--U--U-
مرا بی شک چو باشد بستری نرم
U---U---U--
. . .
U--U--U--U-
همه محرم شناس اندر جفایت
U---U---U--
منظر از فرش چون بهشت آراست
UU--U-U-UU-
تا همی هر شب چو بینی لون و شکل اختران
-U---U---U---U-
درویش دست گیر و خردمند پروران
--U-U-UU--U-U-
آموزگار دولت و فرماندهٔ بشر
--U-U-UU--U-U-
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
U-U-UU--U-U-UU-
چون قند و نبات در کناری همه خوش
--UU--UU--UU-
ندانسته ترنج از دست خود باز
U---U---U--
همچو من در غم شبی با روز بر
-U---U---U-
درونِ کشتیِ غوغای رفتند
U---U---U--
جای آن حبس خلعتش دادی
UU--U-U-UU-
خاموش کاین گفت زبان دارد نشان فرقتی
--U---U---U---U-
ناگاه چو رخ به راه میآوردی
--UU--UU--UU-
چوجوزی در گوافتاد از ضعیفی
U---U---U--
فرستاده و درج را پیش خواست
U--U--U--U-
گر ترا نگرفت دل زین کار و بار
-U---U---U-
که پاکی از لب و دندان او گرفت ‌گهر
U-U-UU--U-U-UU-
سر هر نامه را رواج فزای
UU--U-U-UU-
ز گوهر برآمودن آمد به رنج
U--U--U--U-
دگر را می‌نهند آن خانه در پیش
U---U---U--
مرا از وصل تو جان دید رویت
U---U---U--
موذن به قوال و مصحف به ساغر
U--U--U--U--
من کجا و آدم خاکی کجا
-U---U---U-
چو گرسیوز آن خلعت شاه دید
U--U--U--U-
کانجا که توی خانه شود گلشن و صحرا
--UU--UU--UU--
خواهند که باشند چنو بر سر منبر
--UU--UU--UU--
خواجگی گر به آدمی دادست
UU--U-U-UU-
همه رختها خوار بگذاشتند
U--U--U--U-
گر برین گفته شاه کار کند
UU--U-U-UU-
دگر شش هزار از سیه زنده پیل
U--U--U--U-
هوای تو چو بهارست و دل ز توست چو باغ
U-U-UU--U-U-UU-
همچنین می‌گفت سرمست و خراب
-U---U---U-
هر دل که وصال تو طلب کرد
--UU-U-U--
زند آتش در این بیشه که بگریزند نخجیران
U---U---U---U---
سیاوش سخن راست گوید همی
U--U--U--U-
بر سر سد راه داد ما به گوش او رسید
-U---U---U---U-
ولیک غیر نبیند به چشم اغیاری
U-U-UU--U-U-UU-
دگر گفت یزدان گوای منست
U--U--U--U-
گوهر او لعل گر آفتاب
-UU--UU--U-
همه جانان بود گر بازدانی
U---U---U--
ساعتی او با خدا اندر عتاب
-U---U---U-
بدیدیّ و زی تور کردی نگاه
U--U--U--U-
دار مرا سنگسار ز آنچ من ارزانیم
-UU--U--UU--U-
نشسته بران تخت بی گفت وگوی
U--U--U--U-
جزای نیکی او بی‌نیازی ابدست
U-U-UU--U-U-UU-
وگرنه عاقبت حیران بمانید
U---U---U--
پیش رویت در چمن گشتند آب
-U---U---U-
ساز پیرایه در ره تجرید
UU--U-U-UU-
زبان بگشاد آن مجنونِ مضطر
U---U---U--
چنان ره برد سوی ذات اوّل
U---U---U--
به پرداخت بی داد و بی‌کام گاه
U--U--U--U-
اگر این راز اینجا باز یابند
U---U---U--
بندیش که بر زمین نهای آن که تویی
--UU--UU--UU-
علم او بالای تدبیر شماست
-U---U---U-
که خرسندیست گنجی کان نپوسد
U---U---U--
بسجده کردنش زنار بستی
U---U---U--
به نام جهاندار محمود شاه
U--U--U--U-
کزین بیش نتوان از او یاد کرد
U--U--U--U-
بجان میآیم از تنهایی خویش
U---U---U--
کز دماغ عاقلان بیرون برد پندارها
-U---U---U---U-
از شعاع آن یکی رخسارها یاقوت رنگ
-U---U---U---U-
ازان دردی که پرخون کرد جانم
U---U---U--
غلام همت دردی کشان یک رنگم
U-U-UU--U-U-UU-
گر بگویم نیست این از ابلهی است
-U---U---U-
به کافور بر تاج ناخوب گشت
U--U--U--U-
در پذیرفتم از خدای جهان
UU--U-U-UU-
می ستان از ماه دیبا روی‌ کاندر بوستان
-U---U---U---U-
شهنشاه نوذر پس پشت اوی
U--U--U--U-
بدرد و غصّه زیر خاک خفتند
U---U---U--
نفسش اندر خانهٔ تن نازنین
-U---U---U-
سزد چون سر نمی‌گنجد گر از دستار بگریزم
U---U---U---U---
لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم
-U---U---U---U-
گویند بگسلد چو به غایت رسید عشق
--U-U-UU--U-U-
قرار و صبر برفته‌ست زین دل مسکین
U-U-UU--U-U-UU-
بنا بلند بود چون قوی بود بنیاد
U-U-UU--U-U-UU-
یکی را نبد ترگ و رومی کلاه
U--U--U--U-
تبیره برآمد ز پرده سرای
U--U--U--U-
باش، تا رنگ دید و بینی بوی
UU--U-U-UU-
ز سجده گردی اینجا حاصل یار
U---U---U--
همی گفت کین اژدها را که کشت
U--U--U--U-
کامروز ز پیراهن تو بوی برد
--UU--UU--UU-
که خود با شاه بینی شاه با خویش
U---U---U--
الیوم من الوصل نسیم و سعود
--UU--UU--UU--
مکن مکن که پشیمان شوی چو بر سر راهت
U-U-UU--U-U-UU--
ببایست ناچار دیگر شنید
U--U--U--U-
صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما
-U---U---U---U-
سپر خواست از ریدک ترک زال
U--U--U--U-
کش بدینها کنم ز دل بیرون
UU--U-U-UU-
بدو گفت موسیل زایدر مرو
U--U--U--U-
سخن بیمغز اینجا گفت از پوست
U---U---U--
زبان بگشاد و گفت این کاهلی چیست
U---U---U--
ازو برخور که تا جاوید مانی
U---U---U--
وان زلف هزار شاخ در دست منست
--UU--UU--UU-
بسی رنج برد اندران روزگار
U--U--U--U-
پشت بر کردی و از ما روی بنهفتی تو نیز
-U---U---U---U-