instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سیارات کوچکی هستند، سیارات بزرگتر هستند، سیارات بزرگ هستند، خوب. | There are small planets, there are bigger planets, there are big planets, okay. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | قتل عامهستهای را فراموش کنید، ما بیشتر باید نگران چنگال باشیم. | Forget nuclear holocaust; it's the fork that we have to worry about. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ( تشویق تماشاگران) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و بعد این کاری بود که انجام دادیم. | And so that's what we did. We built hospitals. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سریع بریم جلو،به پنسیلوانیا جایی که درحال حاظر هستم. | Fast-forward to Pennsylvania, where I find myself today. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینک در اوایل دهه ی ۷۰، یکی از بزرگترین برنامه ها در هند توجه مجدد دادن به تحصیلات ابتدایی در مدارس بود. | Now in the early '70s, one of the great programs in India was to revitalize primary science in village schools. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برای شما پیش اومده؟ | Has that happened to any of you? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک حادثه؟ | An accident? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده) تام: (درحال خواندن) سورپرایز. | (Laughter) TT: (Singing) Surprise. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما همه می دانیم که چگونه از جسممان نگهداری کنیم و چگونه برای بهداشت دهان و دندان مان عمل کنیم، درسته؟ | We all know how to maintain our physical health and how to practice dental hygiene, right? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در طول ِ جنگ میان اسرائیل، دولت و حزب الله، و مخالفان دولت، یک فرد غیر دولتی، ۴ هواپیمای بدون سرنشین را بر ضد اسرائیل پرواز داد. | During the war between Israel, a state, and Hezbollah, a non-state actor, the non-state actor flew four different drones against Israel. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینو هم بزاریم بهتره. | [Not to scale!] Better put that up. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | درحالی که دختر کوچولوی دیگری تمامی چیزهایی را که فکر میکرد امتحان کرد تا دکمه قرمز را فشار داد، و سگ عروسکی بامزه ای بیرون پرید، و با شادی فریاد زد. | Meanwhile, another little girl tried everything she could think of until she slid the red button, the cute doggie popped out, and she squealed with delight. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حالا در ظاهر، این خیلی پر معنی است، و در سال ۲۰۱۰، ما به سونامی در شیلی، سیل در پاکستان، پاسخ دادیم، و گروههای آموزشی را به مرزهای تایلند - برمه فرستادیم. | Now on the surface, this makes a lot of sense, and in 2010, we responded to the tsunami in Chile, the floods in Pakistan, we sent training teams to the Thai-Burma border. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ژوزف بل از همه نظر يك معلم خارق العاده بود. | Joseph Bell was an extraordinary teacher by all accounts. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نیوزلند از کار جنسی در ۲۰۰۳ جرمزدایی کرد. | New Zealand decriminalized sex work in 2003. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی وقتی پای کلمه میاد وسط میگن "بسه دیگه. زیاد خلاقیت خرج نکن. نابغه! یه استراحتی به مغزت بده." | But when it comes to words, they're like, "Don't! No. Creativity stops right here, whippersnappers. Give it a rest." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من قبل از اینکه این قطعه را اجرا کنم یک خواهش دیگر دارم. | And I've one last request before I play this piece all the way through. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | زندگی رسته ای از انتخابها است که فشار ثابتی برای ما ایجاد میکند که ما در گام بعدی چه انتخاب کنیم. | Life is a string of choices creating a constant pressure to decide what to do next. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | می تونه منبع مقدار زیادی از ناراحتی های بلند مدت و افسوس ها بشه. | And it can be the source of a huge amount of long-term unhappiness, and regrets. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من بقیه را با خنداندن به هم نزدیک میکردم و در عین حال خودم عمیقاً از بقیه جدا بودم. | I was connecting other people through laughs, yet I remained profoundly disconnected. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر شما را نشناسم، چطور میتوانم با شما همکاری کنم؟ | If I don't know you, how can I cooperate with you? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شاید کوچک به نظر برسد، اما مطمئن باشید که تفاوتی ایجاد میکند. | It may feel really small, but I promise you it makes a difference. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مثل پیتر پن بود. | It was like being Peter Pan. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها زمین همواری برای برای احداث خانههای یک طبقه با استاندارهای دولتی مثل این را ندارند. | They don't have enough flat area to build standard government single-story housing like this one. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در وب ميلياردها سايت اجتماعي وجود دارد. | There's like a billion social sites on the Web. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هوا بسیار سرد است . او نمی تواند سوخت و ساز را نگه دارد و می بینید که در اینجا دیگر قرمزی وجود ندارد مغز او خاموش است | It's too cold; he can't keep his metabolic fires going, and, you see, there's no more red here; his brain is quieting down. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر من از صد نفر چندزبانه متفاوت میپرسیدم، صد رویکرد متفاوت برای یادگیری زبان جدید را میشنیدم. | If I asked a hundred different polyglots, I heard a hundred different approaches to learning languages. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی اجازه دهيدبرايتان بگويم ب -- این تاثیری روی کار روزانهش ندارد. | But let me tell you -- it doesn't affect his day job. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق) س.ب: بله. | (Applause) SB: Yes. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در واقع ما باید تحقیقات مشابهی انجام دهیم تا مکانیزم هایی طراحی کنیم که بتوانند به کاربران بگویند، «این ریسک کاری است که تو انجام دادی.» | And it's actually very similar research that we'd have to do if we want to develop mechanisms that can say to a user, "Here's the risk of that action you just took." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تو نانِ مرا میخواستی. هفته ی آینده با کشمش." | Next week, with raisins." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نکته دیگر درباره پلاستیکها در هندوستان این است که هر محصول ساخته شده از پلاستیک بازیافتی زیر استاندارد تلقی می شود و انتظار می رود که ارزانتر هم باشد. | The other thing about plastics in India is that any product made from recycled plastic is considered to be substandard and we expect it to be cheaper as well. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما فاصله بین فقیر ترین اینجا، این فقیر ترین، تا این پولدار ترین، بیشتر از همیشه است. | But the distance from the poorest here, the very poorest, to the very richest over here is wider than ever. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چطور همه ما این قدر خوش شانس بودیم؟ | How did we all get so lucky? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این معماری داستانی را دارد شرح میدهد. | The architecture is telling a story. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این هدف اصلی است، این هدف دوم است، این شکل گروهبندی است. | Here's the primary target, here's the secondary target, here's the teaming. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شهر قدیمی اسلامی در سوریه بر گذشته ای چند لایه بنا شده بود، و با آن یکی شده بود و روحش را | The old Islamic city in Syria was built over a multilayered past, integrating with it and embracing its spirit. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در طول پنج روز بعد از تصادف قطار ۱۰ میلیون پست اعتراضی در رسانه های اجتماعی وجود داشت، که در تاریخ چینی ها بیسابقه است. | The first five days after the train crash, there were 10 million criticisms of the posting on social media, which never happened in Chinese history. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر شما به این 36 کشور نگاه کنید با بالاترین فشار سوء تغذیه، 260 میلیارد ازیک اقتصاد مولد را سالیانه از دست می دهند. | And if you look at the 36 countries with the highest burden of malnutrition, that's 260 billion lost from a productive economy every year. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | که برای ما مقدار گستردهای از توان پردازش حجم زیادی از فضای حافظه و انقلابی دیجیتال آورده که همه ما امروزه استفاده میکنیم و لذت میبریم. | But it's given us vast amounts of computing, huge amounts of memory and the digital revolution that we all experience and enjoy today. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مايوس و بدون كمك ، شروع كردم به عقب نشينى كردن از اين دنياى درونى كابوسوار كه در آن صداها مقدر شده بودند به اينكه هم شكنجهگر من باشند و هم تنها همنشينهاى شناخته شدهام. | Helplessly and hopelessly, I began to retreat into this nightmarish inner world in which the voices were destined to become both my persecutors and my only perceived companions. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من مایلم اینطور فکر کنم که شاید در برخی فعالیتها یا نهادها کاهش داشته است و شاید در برخی دیگر نیز رشد داشته است. | I'm inclined to think it may have declined in some activities or some institutions and it might have grown in others. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | جوانان در این سفر به جای آموزگار افسر آزادی مشروط را ملاقات میکنند. | Young people on this journey are meeting with probation officers instead of with teachers. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آن را در چهار بشقاب بگذارید. | Put it on four plates. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما در IDEO، قوانین همفکری و اندیشیدن مبتکرانه رو روی دیوارامون نوشتیم. | At IDEO we have brainstorming rules written on the walls. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و اتفاقا جنبش حقوق مدنی چیزی بود که کاملا به او کمک کرد تا آرمانش را زنده کند. | It just so happened that the Civil Rights Movement was the perfect thing to help him bring his cause to life. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | استاد پارکر پالمر این را «شکاف تراژدیک» می نامد. تراژدیک نه به خاطر اینکه ناراحت کننده هست بلکه چون اجتناب ناپذیرهست، و دوست من دیک نودل همیشه میگوید، «شما میتوانید آن بحران را مثل سیم ویولن در دستتان بگیرید، و چیز زیبایی بسازید.» | The educator Parker Palmer calls it "the tragic gap," tragic not because it's sad but because it's inevitable, and my friend Dick Nodel likes to say, "You can hold that tension like a violin string and make something beautiful." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تماماً در مورد "همین جا، همین الآن" است. | It's all about "right here, right now." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شکلک لبخند. "عملکرد شما بدتر است." | "You're doing worse." Frown. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | درست وقتی اتفاق افتاد که همدیگر را دیدیم. | It actually happened right at the time we met. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هندیها به شدت به قیمت حساس هستند، مخصوصاً وقتی در مورد مطالعه آنلاین باشد. | Indians are incredibly value-conscious, especially when it comes to their online reading. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این دستگاه یک صفحه ی کوچک است که تعدادی سوراخ روی خود دارد، و هوای فشرده از آن بیرون می آید، و در حقیقت با هوای فشرده تصاویر را رسم می کند. | So it's a small tablet, has many holes in it, and compressed air comes out, so it can actually draw images. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و انها به نقطه نظری جدید و زیبا دست یافتند. | And they came up with a beautiful, new perspective. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر دیدی من زنگ نزدم، چرا تو تلفن را برنداشتی و به من زنگ بزنی؟" | If you saw I wasn't calling you, why didn't you just pick up the phone and call me?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب در واقع طراحی این [سایت] به ۲۰۰۳ برمیگردد. | So I actually designed this back in 2003. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بجای دیدن متن پیام، خود را وادار به پاسخگویی کنید، کمی احساس بهتری داشته باشید-- متوجه اصرار باشید، کنجکاو باشید، مسرت ناشی از رها کردن را احساس کرده و تکرار کنید. | Instead of see text message, compulsively text back, feel a little bit better -- notice the urge, get curious, feel the joy of letting go and repeat. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی هنوزکارهای زیادی هست که باید انجام شود. | But there's still a lot of work to do. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما متاسفانه، آنها ادعاهای دروغینی هستند که با دانش خرابکارانه پشتیبانی میشوند. | But sadly, these are fraudulent claims supported by dodgy science. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | گمان میکنم هر دوی ما بحران میان سالی را از سر میگذراندیم و انسانیت، مانند من،داشت تبدیل میشد به بانوی اولی که زیادی جلوی چشم همه است. | I think both of us were going through our midlife crisis, and humanity, like me, was becoming an overexposed prima donna. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میدونی که شوخی نمیکنم، این ترس صحنه واقعیه. و اگر من این بالا هستم و میلرزم و آواز میخونم، خب، شما میفهمید که چه حسی دارم. و اشتباهی که میکردم، ارتعاشی که ناشی از لرزش کل بدنم میشه. همانطور که اونجا نشستید، احساس شرمندگی برایم میکنید، خب، نباید اینطور باشه. خب، شاید فقط یخورده. (خنده) و شاید باید سعی کنم شما رو بدون لباس تصور کنم. اما خوندن جلوی یک عالم غریبه لخت و عور من رو بیشتر از همیشه میترسونه. نباید این بحث رو انقدر دراز کرد، اما تصویر بدنی من هیچوقت نقطه قوتم نبوده. برای همین صراحتا،آرزو میکنم همتون لباس پوشیده باشید، منظورم این که، شما حتی واقعا برهنه نیستید. و من کسی هستم که مشکل داره. و به من بگین، انقدر نگران نباش، تو فوق العاده خواهی بود. اما من کسی هستم که با خودم زندگی میکنم و میدونم که چطوری میشم. توصیهتون مفیده اما دیره. اگر فقط یک کم ریاست مابانه نباشه. و لحن طعنهآمیزموقع خوندن به من کمک نمیکنه. اما نباید راجع به این چیزها الان حرف بزنیم. واقعا، من روی صحنه هستم، و شما توی جمعیت اید. سلاااام. و یک ترس منطقی و تعلیم یافته را دست نمیندازم، و اگر آماده نبودم با این مواجه شم، مطمئنم که اونجا نمیموندم. اگر اگر یک نت رو درست بخونم. میدونم که به آرومی بهبود پیدا میکنم اما حتمیست. و شاید هفته بعد، گیتارم رو کوک کنم. صدام به شفافی آب است و همه میخونند. اما شاید باید فقط بلند شم و شروع به رقصیدن کنم تارهای صوتیم میلرزن، با سرعتی اندکی سریعتر از صوت. (تشویق حضار) | ♫ I'm not joking, you know, ♫ ♫ this stage fright is real. ♫ ♫ And if I'm up here trembling and singing, ♫ ♫ well, you'll know how I feel. ♫ ♫ And the mistake I'd be making, ♫ ♫ the tremolo caused by my whole body shaking. ♫ ♫ As you sit there feeling embarrassed for me, ♫ ♫ well, you don't have to be. ♫ ♫ Well, maybe just a little bit. ♫ (Laughter) ♫ And maybe I'll try to imagine you all without clothes. ♫ ♫ But singing in front of all naked strangers scares me more than anyone knows. ♫ ♫ Not to discuss this at length, ♫ ♫ but my body image was never my strength. ♫ ♫ So frankly, I wish that you all would get dressed, ♫ ♫ I mean, you're not even really naked. ♫ ♫ And I'm the one with the problem. ♫ ♫ And you tell me, don't worry so much, you'll be great. ♫ ♫ But I'm the one living with me ♫ ♫ and I know how I get. ♫ ♫ Your advice is gentle but late. ♫ ♫ If not just a bit patronizing. ♫ ♫ And that sarcastic tone doesn't help me when I sing. ♫ ♫ But we shouldn't talk about these things right now, ♫ ♫ really, I'm up on stage, and you're in the crowd. Hi. ♫ ♫ And I'm not making fun of unnurtured, irrational fear, ♫ ♫ and if I wasn't ready to face this, ♫ ♫ I sure as hell wouldn't be here. ♫ ♫ But if I belt one note out clearly, ♫ ♫ you'll know I'm recovering slowly but surely. ♫ ♫ And maybe next week, I'll set my guitar ringin' ♫ ♫ my voice clear as water, and everyone singin'. ♫ ♫ But probably I'll just get up and start groovin', ♫ ♫ my vocal cords movin', ♫ ♫ at speeds slightly faster than sound. ♫ (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و سینه من درد میکرد. | And my chest ached. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او پیشبینیهای خود را به رصدخانه برلین فرستاد، آن ها تلسکوپ خود را باز کردند و در همان شب اول نقطه مبهم نور را دیدند که آهسته در آسمان حرکت می کرد و نپتون را کشف کردند. | He sent his prediction to the Berlin observatory, they opened up their telescope and in the very first night they found this faint point of light slowly moving across the sky and discovered Neptune. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | جسم زرد مسئول تولید پروژسترون است که برای نگهداری بارداری برای شش تا هفت هفته مورد نیاز است، هنگامی که جفت بزرگ شد و جنین را در بر گرفت، تا زمانی که نوزاد به دنیا بیاید حدود ۴۰ هفته طول میکشد. | The corpus luteum is responsible for producing the progesterone required to maintain the pregnancy until six to seven weeks of gestation, when the placenta develops and takes over, until the baby is born approximately 40 weeks later. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به نظر میاد که ما چنین ابزاری رو اینجا داریم. | Now it just so happens that I have such a machine here. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس برای ما ، این یک کمپین گرافیک عمومی به نام اتصال برتی بود. | So for us, this was a graphic public campaign called Connect Bertie. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یه جورایی دلم براش سوخت، ولی در واقع بهم برنخورده بود. | I felt kind of bad for her, but actually I was not offended. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کریس اندرسن: اگر به آنچه امروز اتفاق میافتد توجه کنی، و کلاه تاریخ شناسیات را به سر کنی، آیا به گذشته تاریخ و لحظاتی که اوضاع مناسب بود نگاه میکنی وقتی که یک رهبر تنها واقعاً دنیا یا کشورش را به عقب برگرداند؟ | CA: So as you look at what's happening today, and putting your historian's hat on, do you look back in history at moments when things were going just fine and an individual leader really took the world or their country backwards? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | از آنجا که این مدلها از آزمایشهای علمی بسیاری الهام گرفته و توسط آنها هدایت میشوند، هنوز، آزمایشهای عینی اندکی برای آزمایش مستقیم آنها در دست است. | While these models are inspired and guided by many scientific experiments, there are very few objective experiments to directly test them, yet. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | امروزه، انسانها تنها ۴۰ درصد از تمام ذرت کشت شده را میخورند، درحالی که ۶۰٪ باقیمانده، صنایع حامی مصرفکنندگانِ کالاها در سراسر جهان است. | Today, humans eat only 40% of all cultivated corn, while the remaining 60% supports consumer good industries worldwide. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | صبح روز بعد، اردوگاه با آشوب از خواب بیدار شد، چون پینچو فرار کرده بود. | The following morning, the camp woke up to a big commotion, because Pincho had fled. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما تمامی آنچه که ممکن بود را میدانستیم در مورد لباس فضایی و هزاران بار زیر آب تمرین کرده بودیم. | We knew everything there is to know about the spacesuit and we trained underwater thousands of times. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شاید برخی از ما یکی از اینها را بشکل افراطی انتخاب کنیم، اما من فکر می کنم برای بیشتر مخاطبان در اینجا، مغز شما چیزی شبیه این است-- با استعداد بالایی در هر دو نیم کره به طور همزمان. | Some of us may have opted for one of these extremes, but I think for most people in the audience, your brain is something like this -- with a high aptitude in both hemispheres at the same time. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خوب این سه مشکل بزرگ یه چیز مشترک دارند اینکه اینها مشکلاتی هستند که توسط انسان ایجاد شده اند اما توسط نیرویهای طبیعی کنترل میشوند. | Well, the three big problems have in common that they are man-made problems but they are controlled by natural forces. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما برای میلیونها سال، هوموسپینها و دیگر اجداد انساننمای ما در جوامع خیلی کوچک زندگی میکردند متشکل از چند ده نفر. | But for millions of years, Homo sapiens and our hominid ancestors lived in small communities of a few dozen individuals. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اخیراً دریافتیم که سپیداج هم همچین توانایی را دارد، و در آزمایشهای تابستان گذشته، وقتی غذاهای متفاوت را در زمانهای متفاوت به یک سپیداج عرضه میکنیم آنها باید مکان و زمان غذا را با آخرین باری که آن را دیدهاند دقیقاً مطابقت دهند. | We find recently that the wily cuttlefish also has this ability, and in experiments last summer, when you present a cuttlefish with different foods at different times, they have to match that with where it was exactly and when was the last time they saw it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما البته وضعیت در بدن انسان خیلی پیچیده تر از این است. | But the situation, of course, in the human body is far more complicated than that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بعضی معنی دارند. | Some of them made sense. Some of them didn't. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این نوعی بازی تاج و تخت نیست سوالی درسطح امپراطوری است. | This is not some Game of Thrones empire-level set of questions. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تنها چهار انتخاب وجود دارد، پس چرا آنها در یک منوی کوچک شده ی جداگانه هستند؟ | There are only four choices, so why are they in a pop-up menu? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی در نهایت خیلی بسته شد، با وجود برخی مجلههای خیلی پر هزینه و امثال آن | But then science ended up being pretty closed, with very expensive journals and some of that going on. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | غیر از مراقبت دلسوزانه از شما، کاری کردهام؟» | Have I done anything but give you compassionate care?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و بعضی وقتها نقشه های واقعی می کشیم. | And sometimes we make real plans. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و آنها خوب عمل میکنند. | And they do well. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینکار در هم تابیدن هنر و علم است که جهان را تا مکانی از شگفتی بالا میبرد. مکانی با روح، مکانی که بتوانیم آن را باور کنیم، مکانی که در آنجا چیزهایی را که تصور میکنیم واقعی شوند. و دنیایی که در آن دختری ناگهان پی میبرد که نه تنها دانشمند است بلکه هنرمند هم هست. | It's this interweaving of art and science that elevates the world to a place of wonder, a place with soul, a place we can believe in, a place where the things you imagine can become real -- and a world where a girl suddenly realizes not only is she a scientist, but also an artist. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حالا سوال من از شما اینه: بنظرشما کدام یک از اونا به جرج بوش رای میده، کدام به الگور؟ بنظرشما کدام یک از اونا به جرج بوش رای میده، کدام به الگور؟ | So here's my question for you: Which one of these two guys was more likely to have voted for George Bush, which for Al Gore? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی مشکل اینجاست که خیلی آدما، حرفای مفت زیادی درباره تعادل کار-زندگی میزنند. ولی مشکل اینجاست که خیلی آدما، حرفای مفت زیادی درباره تعادل کار-زندگی میزنند. ولی مشکل اینجاست که خیلی آدما، حرفای مفت زیادی درباره تعادل کار-زندگی میزنند. | But the trouble is so many people talk so much rubbish about work-life balance. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این آگاهی جدید فرصتهای بزرگی ایجاد میکند که زندگی و خودمان را بهبود ببخشیم. | This new awareness opens up vast possibilities for applications that help improve our lives and ourselves. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همه اینها در زمان واقعی صورت میگیرند، و نمیتوان نمایش را تمرین کرد، زیرا خیلی از این کارها را هرگز نمیتوانی دوبار انجام دهی. | It's all about being there in the real time, and you can't rehearse performance, because you can't do many of these types of things twice -- ever. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق حضار) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هیچکدام را انجام ندادم. | I didn't do any of that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این کودک حتی به سختی می توانست بند کفشهایش را ببندد، اما می دانست باید که روی زخم را بپوشاند، تا عفونت نکند، و باید مراقب دندان هایش با دوبار مسواک زدن در روز باشد. | Now, this kid could barely tie his shoelaces, but he knew you have to cover a cut so it doesn't become infected, and you have to care for your teeth by brushing twice a day. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | معلوم شده که گونه های مختلف ساختار های کمی متفاوت از کولاژن دارند، پس یک مقطع کولاژن از یک استخون نامشخص رو می گیری، و با گونه های معلوم مقایسه می کنی، و، کی می دونه، شاید به هم خوردند. | It turns out that different species have slightly different structures of collagen, so if you get a collagen profile of an unknown bone, you can compare it to those of known species, and, who knows, maybe you get a match. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این آهنگ "Clair de Lune" | That's "Clair De lune." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر برق به آن وارد کنید، این قسمت گرم می شود و این قسمت سرد. شما یخچال خواهید داشت. | If you put electricity in, this will get hot and this will get cold, you get refrigeration. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و از 5 عادت کوچک پیروی می کنند که آنها را به طول عمر خارق العاده می رساند و از 5 عادت کوچک پیروی می کنند که آنها را به طول عمر خارق العاده می رساند به طور مقایسه ای می گویم | And they follow five little habits that conveys to them extraordinary longevity, comparatively speaking. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سپس به ترکیب عکسهای مختلف مربوط میشه. | Then it's about combining the different photographs. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بگذارید این را توضیح دهم. | So let me explain that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | گاهی یک نتیجه ثابت می تواند تغییر را شرح دهد، اما یک نتیجه ثابت تنها تغییرات حاصل از اثر متقابل با چیزهایی که تغییر کرده اند را شرح می دهد. اما یک نتیجه ثابت تنها تغییرات حاصل از اثر متقابل با چیزهایی که تغییر کرده اند را شرح می دهد. | Sometimes a fixed effect can explain change, but a fixed effect only explains changes in interaction with the things that change. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مردم همیشه به استودیوی ما میآیند، و بسته بندیهای حبابی و نوار چسب دارند، سعی میکنند به حالت اصلی خود نزدیک شوند. | People come to our studio all the time, and they have bubble wrap and duct tape, trying to approximate their original form. |