instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میبینید که داریم با ترسها بازی میکنیم و نگاهی محافظه کارانه از بالا به مسئله داریم. | You can see we're playing up the fears and really taking a conservative look at the upside. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میتوانید نحوه کار آواتارتان را ببینید. | You can see how your avatar is working. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و همه عمرم منتظر غریبه ها بودم تا بیان و اون سؤال رو ازم بپرسن. | And I had been waiting my whole life for strangers to come up and ask me that question. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سرگردون و خسته بودم، و هیچ راهی هم نداشتم. | I was lost, tired, and I was out of options. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما نکتهی بزرگ و مهم در این وسیله این است که در این سیستم، پیچیدهترین ساختار را خود فرد دارد. | Now the big, important point here is that the person is the complex machine in this system. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آیا تغییر شیوه ای که مردگان مون رو دفن میکنیم مشکل تغییرات آبوهوا رو حل میکنه؟ | Will changing the way we bury our dead solve climate change? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من دوست دارم دنیایی را ببینم که هرکدام از ما یک مجموعه از مهارتها دارد برای کمک به یک دوست، همکار، عضو خانواده و حتی غریبهای که بحران سلامت روان را طی میکند. | I'd love to see a world where each of us has a toolkit of skills to help a friend, coworker, family member or even stranger going through a mental health crisis. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس این جواب میدهد. | So it's working. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما بدتر اینکه پیامدهای منفی نادیده گرفته شده تولید کرده است. | But even worse, it also generated massive negative unintended consequences. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تنها دوست داشتن خودمان حس خوبیست، اما خودشیفتگیست. | Loving just ourselves feels good, but it's narcissism. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و سال به سال (تابع پیشرفت نمایی آن) پیچیده تر میشود، به هدفی که در آن اگر شما مقایسه کنید یک تکنولوژی از نسل قبل را با تکنولوژی (نسل جدید)، تقریباً غیر قابل تشخیص خواهد بود. | It compounds on itself year after year, to the point where if you compare a technology from one generation to the next, they're almost unrecognizable. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها ما را در جنگیدن برای هویت شخصیت خوب تنها میگذارند. | They leave us fighting for that good person identity. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چیزی که پیدا کردم سوابقی روبه رشد و هیجان انگیز بود که ضرورتا تمام چیزهایی که درخودم متوجه آن شده بودم را نشان می داد. | And what I found was an exciting and a growing literature that was essentially showing everything that I noticed in myself. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آیا کسانی را باور دارید که میگویند: تنها چیزی که ما نیاز داریم این است که پول خرج کنیم زیرا | Do you believe the people who tell you that all we need to do is to spend money? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به همین دلیل به آن لایحه اسنو-برو میگوییم. | Which is why we call it the Snowe-Breaux Bill. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | فرکینگ در سال ۱۹۴۷ آمد ، نمیتونی باور کنی وقتی رئیس جمهورمان رفت آنجا و گفت وزارت انرژی سی سال پیش تکنولوژی فریکنگ ( شکست گسلها) را گسترش داده بود. فرکینگ در سال ۱۹۴۷ آمد ، نمیتونی باور کنی وقتی رئیس جمهورمان رفت آنجا و گفت وزارت انرژی سی سال پیش تکنولوژی فریکنگ ( شکست گسلها) را گسترش داده بود. فرکینگ در سال ۱۹۴۷ آمد ، نمیتونی باور کنی وقتی رئیس جمهورمان رفت آنجا و گفت وزارت انرژی سی سال پیش تکنولوژی فریکنگ ( شکست گسلها) را گسترش داده بود. فرکینگ در سال ۱۹۴۷ آمد ، نمیتونی باور کنی وقتی رئیس جمهورمان رفت آنجا و گفت وزارت انرژی سی سال پیش تکنولوژی فریکنگ ( شکست گسلها) را گسترش داده بود. فرکینگ در سال ۱۹۴۷ آمد ، نمیتونی باور کنی وقتی رئیس جمهورمان رفت آنجا و گفت وزارت انرژی سی سال پیش تکنولوژی فریکنگ ( شکست گسلها) را گسترش داده بود. | Fracking came out in '47, and don't believe for a minute when our president gets up there and says the Department of Energy 30 years ago developed fracking. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و امروز با پروازهای مقرون به صرفه و رسانه های اجتماعی آنلاین، مردم به طور معمول بیش از ۱۰۰ کیلومتر از محل تولد خود مهاجرت می کنند برای پیدا کردن همسرشان. | And today, with affordable flights and online social media, people typically migrate more than 100 kilometers from their place of birth to find their soul mate. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | جهان یک اتاق بزرگ مراقبت ویژه است. | The world is a much larger nursery. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نگاه کنید، برزیل بالاتر از این خط است. | And look, Brazil's above the line. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و سوم اینکه، من اخیراً در یک جلسه بودم با تعدادی از مردم فنلاندی، فنلاندی واقعاً از فنلاند، و عده ای که از سیستم آمریکایی بودند به فنلاندی ها میگفتند که "شما برای مبارزه با ترک تحصیل در فنلاند چه میکنید؟" | The third thing -- and I was at a meeting recently with some people from Finland, actual Finnish people, and somebody from the American system was saying to the people in Finland, "What do you do about the drop-out rate in Finland?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سه ضربه كافيست تا كل جنگل بامبو را داشته باشيد. | Three strokes, you get the whole bamboo forest. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما این درست نیست -- حتی هدف علم هم این نیست. | But that's not true -- that's not even the goal of science. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آرزوی من این نوع شکل از هنر است که در داشتن تفکری متفاوت درباره بینش و و چگونگی کاربرد آن را درهوش مصنوعی کمک میکند. | My hope is that this type of art will help us think differently about intuition and how to apply that to AI in the future. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ممنون | Thank you. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما کیک هویج را در یک مخلوط کن انداختیم ، و در نتیجه چیزی مثل آب کیک هویج به دست آوردیم ، و سپس آن را داخل یک بادکنک منجمد شده توسط نیتروژن مایع ریختیم ، و سپس آن را داخل یک بادکنک منجمد شده توسط نیتروژن مایع ریختیم ، تا این لایه ی توخالی از کیک-بستنی هویج را درست کنیم، و در نتیجه حاصل کار مارو در تصویر می بینید. همان طور که می بینید، مثل این است که سیاره ی مشتری دور بشقاب شما بچرخد. | So we take a carrot cake, put it in a blender, and we have kind of like a carrot cake juice, and then that went into a balloon frozen in liquid nitrogen to create this hollow shell of carrot cake ice cream, I guess, and it comes off looking like, you know, Jupiter's floating around your plate. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حاضرین) و در واقع به نتیجه رسید که در سه چهارم مردها و در واقع به نتیجه رسید که در سه چهارم مردها اسپرم یه جورایی سر ریز میشه. | (Laughter) And in fact, he found that in three quarters of the men the stuff just kind of slopped out. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به همان علتی که با شنیدن صدای زنگ آب از دهان سگ پاولوف راه می افتاد. | I mean, that's why Pavlov's dog began drooling at the sound of a bell. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بسیاری مردم به وجود آمدن بیشتر نهضت های محیط زیستی را به اینگونه دیدن زمین نسبت می دهند برای نخستین بار. کوچکی و شکنندگی آن. | Many people credit a lot of the birth of the environmental movement to our seeing the planet like this for the first time -- its smallness, its fragility. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | فکر نمیکنم این سیستم ایده آلی باشه. | I don't think it's an ideal system. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و بعد ما در خصوص سادهترين راهحلهايي كه ممكن بود انديشيديم تا مساله را طرح كنيم | And then we thought of the most simple solution we could to address this problem. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما چطور از آن پیچیدگی که شما دیدید به یک خط کد برنامه رسیدیم؟ | How do we go from that complexity that you saw to a line of code? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کشورهای زیادی مثل افغانستان در جنگ هستند. | There are plenty of countries at war like Afghanistan. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس رفتم سمتش و به آرومی گفتم، 《تو هم مثل من این ماجرا رو یادت می مونه؟》 | So I walk up to him and I quietly go, "Are you going to remember this as much as I am?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینجاست که پای فوتونیک یکپارچه به ماجرا باز میشود. | That’s where integrated photonics come in. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس برای خودم حدی تعیین کردم. | So I gave myself a limit. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | باید از منابع محدود استفاده بهینه کرد. | You need to use scarce resources. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد کارایی پیش از آسیب را دارد. | He's at about 40 to 50 percent of his previous performance before the lesion. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده) من دارم سعی میکنم که وقت بکشم. | (Laughter) What am I doing? I'm trying to buy time. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ( خنده تماشاگران) من طیف گسترده ای از زنگ ها را شنیدم. | (Laughter) I heard a wide variety of tones. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس چه کاری در این شرایط از دستمان برمیاید؟ | So what can we do in that situation? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همه شروع کردند به قاه قاه خندیدن. | Twenty feet in every direction, everyone started to howl. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ژ.ب. : بله اما زمان زیادی میگیره و صبر زیاد میخواهد و یک تیم تقریباً حرفهای، میدونید؟ | JB: Yes, it is, but it takes a long time and a lot of patience and almost a professional team to do it, you know? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این مکان را برای صلح ایجاد میکند. | It creates this place for peace. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مشابه این موضوع: | Here's an analogy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها توجیهات بیشتری اضافه میکنند، و همهچیز خیلی سریع بیثبات میشود. | They add more ums and ahs and justifications, and the whole thing gets wonky really fast. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این قطعه پیچیده ای از قوانین بود ، با تغییرات زیادی در بخشهای آن. | It was a complicated piece of legislation, a lot of moving parts. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بچه ها جلوی یک هیأت بی ذوق می نشیشنند میدونيد، با رزومه و سوابقشون، (خنده حضار) رزومه اونها رو ورق میزنند و میگن: "همه اش همین؟" | Kids sitting in front of unimpressed panels, you know, with their resumes -- (Laughter) Flicking through and saying, "What, this is it?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و شروع به پرسیدن سوالهای بسیار اساسی کردیم. | And we began to ask some pretty fundamental questions. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در آن زمان داشتم روی مقالهای درباره توسعه راهکارهای جدید برای آموزش حرکت با استفاده ازتکنولوژِی کار میکردم. | The paper I was working on at that very moment centered around developing new ways to teach movement using technology. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آن را میبینید؟ نخواهند گذاشت با چنین چیزی وارد هواپیما شوم. اما داخل هواپیما در اختیارم میگذارند. | See that? They won't let me on a plane with that, but they'll give it to me on the plane. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب سیستم ایمنی شما شاید قادر باشد آن سلول سرطانی را برای آنچه واقعا هست ببیند: چیزی که نیاز به نابودی دارد. | Well, your immune system might be able to see that cancer cell for what it really is: something that needs to be destroyed. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و فکر کنم احتمالش باشد.. | And I think I might. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس طی چند ماه آینده، ما کمیتهای به نام دانشآموزان برای یک اورگان سالم تشکیل دادیم، و برای پایان دادن به ننگ سلامت روان شروع به کار کردیم. | So over the next few months, we made a committee called Students for a Healthy Oregon, and we set out to end the stigma against mental health. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به من گفته شد که هویتی را بپذیرم که دیگران به من می دهند. | I was being told to accept the identity that others will give me. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خواهيم توانست سرعت ماشين جلويىمون رو ببينيم، اين كه اون يارو با چه سرعتى حركت خواهد كرد يا متوقف خواهد شد. | We will be able to see the velocity of the car in front of us, to see how fast that guy's going or stopping. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما امروز نگران این هستم ، چه خواهد شد اگر تمام کاری که می کنیم فروش بیشتر خودرو و کامیون باشد؟ | But today I worry about, what if all we do is sell more cars and trucks? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تحقیق دیگری میگوید که برنامه نویسان زنی که مثل من جنسیتشان را مخفی میکنند، برنامههایشان چهار درصد بیشتر از مردان پذیرفته میشود. | Another study found that when women coders on one platform hid their gender, like myself, their code was accepted four percent more than men. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نگذارید با گربه های چینی بگردنند. | Don't let them hook [up] with the Chinese cats. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این برای من هیجان انگیزه، این یعنی اون مقدار انرژی که صرف رفع نیازهای یه معلول میشه میشه با استفاده حداکثری و هدایت در مسیر درست عاملی برای خلاقیت و ابتکار باشه. | And this excites me, because this means that the energy it takes to accommodate someone with a disability can be leveraged, molded and played with as a force for creativity and innovation. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و ناامیدی موجود در صدای یک نفر بزرگترین محرک ما برای بهبود بوده و هست. | And the disappointment in the sound of someone's voice was and, I would say, still is our single greatest motivator to keep improving. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما جامعه خود را بهتر از هر کسی میشناسیم. | We know our community better than anyone. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما وقتی شما دریافتید که شفقت و قانون طلایی اخلاق به نوعی در طبیعت بشرند این را هم میفهمید که صرف تائید شفقت و تائید قانون طلایی کافی نیست. | But I'm also going to argue that once you understand the sense in which they are built into human nature, you realize that just affirming compassion, and affirming the golden rule, is really not enough. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چند ماه قبل، در حال بازدید از این شهرشرقی آفریقایی بودم، و در ترافیک گیر کرده بودیم. | Some months back, I was visiting this East African city, and we were stuck in traffic. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این جیسن گاربر است. | This is Jason Garber. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بیایید مثالی را ببینیم. | Let's take a look at an example. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چرا که تقریبأ ۴۰ درصد از مردان سیاه پوست به آن دچار هستند. | That's because almost 40 percent of black men have it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بعنوان یک عدد ، زیاد قابل درک نیست درست ؟ | It doesn't really make any sense as a number, right? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با هر چیزی میشه اینکار رو کرد. | And of course you can do this with anything, OMG! |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من پیش آن ها رفتم و زوج های که ساخته بودم را به آن ها نشان دادم، و جری دوناهو که یک شیمیدان بود گفت که آن ها اشتباه است. | I went in and showed them a pairing I'd done, and Jerry Donohue -- he was a chemist -- he said, it's wrong. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با رسانههای جمعی روبرو شدیم. | We ended up with social media. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما در تمام فرهنگهای مختلف در تاریخ وجود داشتیم. | We've existed throughout every culture in history. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس در آزمایشگاهِ من، البته روی زنبورهای بامبل کار میکنیم. بخاطر اینکه ما می تونیم کاملا تجربیات اونا رو کنترل کنیم، و ببینیم که اون چطور ساختار مغزی اونا رو دگرگون میکنه. ما این کار رو در آنچه ماتریس زنبور می نامیم انجام می دهیم. | So in my lab we work on bumblebees, because we can completely control their experience, and see how it alters the architecture of their brain. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همچنین شروع کردم به کلنجار رفتن با این پرسش هولناک: اگر من آن آدم قویای نیستم که اگر لازم بود، میتوانست از اردوگاه کار اجباری جان بدر ببرد، پس کیستم؟ | And I also started reckoning with this terrible question: If I'm not the tough person who could have made it through a concentration camp, then who am I? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما چون من زنده ماندم و الان اينجا هستم، و چون اين پايان پنج دقيقه من است، من میخواهم - مدير جلسه: بگو آخرين بار کی به روسيه سفر کردی؟ | But since I survived and I'm here, and since this is the end of the five minutes, I will -- Moderator: Tell me when your last trip to Russia was. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها از خیلی پیشتر آستانه مغزی را گذراندهاند، که شاید در سن ۲۲ یا ۲۰ نباشد، بلکه حتی در سن ۱۵ یا ۱۶ میتوانید شروع به مشاهده پیشروی در خط سیری باشید که در سطح مغز حدوداْ متفاوت است، نه در سطح رفتار. | They've crossed a brain threshold much earlier, that perhaps not at age 22 or 20, but even by age 15 or 16 you can begin to see the trajectory for development is quite different at the level of the brain, not at the level of behavior. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | می دونیم که به عنوان نوع بشر، خوش بین هستیم، که کار سخت و با معنا انجام بدهیم. | We know that we are optimized as human beings, to do hard and meaningful work. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این نمونهای از مزرعهای است که در مستقیما در فضای ورودی یک هتل نصب کردهایم تا گیاهان تازه و خوردنی را برای سرآشپزها همانجا پرورش دهیم. | This is an example of a farm that we installed directly into the partition of a hotel entrance in order to grow fresh herbs and microgreens on-site for the chefs. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شاید این خیلی عجیب نباشد. ولی چیز دیگری که قابل توجه است این است که چطور می توان به سادگی با تغییر ساده ای در مدت صبر کردن نظر مردم را عوض کرد. | Maybe that isn't so remarkable, but what is remarkable is how easy it is to make this impatience go away by simply changing when the delivery of these monetary units will happen. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خُب بگذارید فکر کنید شما فکر می کنید یک نفر جذاب است، اما شما شک داردی که از افراد دیگر الزاما علاقه ای به او داشته باشند. | So let's say that you think somebody's attractive, but you suspect that other people won't necessarily be that interested. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این که شرکت یکه شما را استخدام کرده یا حامی مالی شماست، | There's the company that employs you or that sponsors you. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چگونه می توانید از آن اجتناب کنید؟ خوب ما آن را قبلا انجام دادهایم. | And how do you avoid that? Well we've done it before. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نیک نیکلاس عکاس، برای مستند کردن منطقه حفاظت شده حیات وحشی نسبتا ناشناخته و خیلی کوچک به نام زاکوما به چاد رفت. | Photographer Nick Nichols went to document a very small and relatively unknown wildlife sanctuary in Chad, called Zakouma. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | محل کاملا خطرناکی بود، یکی از آن محلاتی بود که در صورت داشتن ماشین زمان هم دلتان نمی خواست به آن سفر کنید. | It was a pretty dangerous place, not the kind of place where you'd want to travel to if you had a time machine. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس، حالا که بهش نگاه می کنیم اینا یه نسل کاملند از جوان هایی که استاد بازی هستند. | And so, now what we're looking at is an entire generation of young people who are virtuoso gamers. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من اسناد درز کرده در مورد CMU را روی وب سایتم منتشر کردم و اداره ضدتروریسم گفت که «مک گوان» با همسرش تماس گرفته و از او خواسته آنها را (برای او) پست کند. | I had published leaked CMU documents on my website and the Counterterrorism Unit said that McGowan had called his wife and asked her to mail them. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما نه طبق روند معمول کارها. | But not with business as usual. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | روشنایی هم مسئله ی مهمی بود، مخصوصا وقتی نور خورشید زیادی در بیرون از کلاس دارید. | Luminosity was an issue, when you have too much bright sunlight outside. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بنابراین در دسامبر سال گذشته این ما بودیم که، برای اولین بار -- کف اقیانوس اطلس. | So this was us in December of last year, for the first time -- the bottom of the Atlantic Ocean. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نوزاد از لحظۀ تولدش، از همه بیشتر به صدای کسی که یقینا" از همه بیشتر دوستش دارد، پاسخ می دهد-- از همه بیشتر به صدای کسی که یقینا" از همه بیشتر دوستش دارد، پاسخ می دهد-- مادرش. | From the moment of birth, the baby responds most to the voice of the person who is most likely to care for it -- its mother. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در نتیجه افرادی که اینجا حضور دارند در خلق معجزه های فراوانی مشارکت داشته اند. | So the people here have participated in the creation of many miracles. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و با این حال، در اواخر قرن هفدهم، این پیشرفت فکری متوقف شد. | And yet, in the late 17th century, this intellectual progress effectively ceased. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من میتونم بالهامو آزاد کنم وقتی دارم میچرخم یا ناپایدارم | I can release my wing when I am in a spin or unstable. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در میان معیارهای من دو مورد اصل بود. | So amongst all the criteria I have, there's two main things. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و فقط ما نیستیم که نمیتوانیم این دادهها را تحلیل کنیم -- حتی قانون گذاران ما که برای بودجه رای میدهند فقط آن را به صورت پیدیاف دریافت میکنند. | And it's not just us that can't analyze it -- our own legislators who vote for the budget also only get it in PDF. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خواهران و برادران عزیز، ما از او آموختیم چگونه در برابر سخت ترین زمانها انعطاف پذیر باشیم، و خوشحالم به شما بگویم و خوشحالم به شما بگویم که علیرغم اینکه او سمبل حقوق کودکان و زنان است، او مانند هر دختر شانزده ساله ای است. | Dear brothers and sisters, we learned from her how to be resilient in the most difficult times, and I'm glad to share with you that despite being an icon for the rights of children and women, she is like any 16-year old girl. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در سال ۱۸۸۸، تابمن در مبارزه برای حق رای زنان بیشتر فعال شد. | In 1888, Tubman became more active in the fight for women’s right to vote. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به همین دلیل است که این میز، نارنجی است، چون نارنجی یک رنگ ثابت برای فضای داخلی است. | So that's why the table is orange, because it is a very stable color for indoors. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اين ديو آرينگدال است كسي كه مهمان ديرين متل ويوين بوده است. | This is Dave Arringdale who's actually been a longtime guest at Vivian's motel. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نظراتشان را به عنوان یک نظر در میان سایر نظرات میبینند. و طبیعتاً از خود میپرسند، «از کجا بدانم نظرم درست است؟» | They see their own opinions as just one of many and naturally start asking themselves, "How do I know my opinion is right?" |