instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این بویی بود که ناتالیا از بریدن جمجمه در آزماشگاه آناتومی تشخیص داد: کولاژن. | It was a smell that Natalia recognized from cutting up skulls in her gross anatomy lab: collagen. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | افراد مبتلا به "فقدان حس شامه آلیسین" بوی سیررا نمی فهمند. | People with allicin anosmia can't smell garlic. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | رویای آزادی، امید به بخشش. | Dream of freedom, hope for mercy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این ترکیب بسیار خوبی از این دو عامل است. واضح است که نقاط بسیاری در جهان هستند که آفتاب شدیدی دارند | It's a really good combination of those two factors. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب چطور باید به آنجا رسید؟ | So how do we get there? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کتاب های تاریخ خوندم، و هیچ چیز در این باره تو اونا پیدا نکردم. | I read history books, and I couldn't find anything about it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شما میتوانید هر زمانی از آن سوال بپرسید، و اگر اتار پاسخی نداشته باشد، شما به شخصی واقعی متصل میشوید که پاسخ را میداند. | You can ask a question at any time, and if Atar doesn't have an answer, you'll be connected with a real person who does. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بسیاری از ما از این رشد سود می بریم. اما چنین پیشرفتی یک سوی تاریک هم دارد -- مانند پیدایش سلاح های بیولوژیک و فن آوریی که باعث اختلاف نظر شده به خشم، نفرت و احساس به حاشیه رانده شدن، دامن می زند. | Most of us are the beneficiaries of that growth. But it has a dark side -- in bioweapons, and in technology that puts us on a collision course to magnify any anger, hatred or feeling of marginalization. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چند سال قبل، شبکه سراسری تلویزونی NRK تصمیم به پخش زنده ۷ ساعتی از قطار سواری کرد -- هفت ساعت فیلم از تصاویرساده، یک قطار که مسیرهایی را پشت سر می گذارد. | A few years back, Norway's public TV channel NRK decided to broadcast live coverage of a seven-hour train ride -- seven hours of simple footage, a train rolling down the tracks. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این یکی دیگر است -- که یک تکه نی بر می دارید، یک چوب داخل آن می گذارید، دو نیم تکه از ان جدا می کنید. | And this is the other one -- that you just take a straw, and you just put a stick inside and you make two half-cuts. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و تلخی ماجرا این است که این بیماری هنوز در آن نواحی وجود دارد. | And the tragedy is that disease is still rampant in that area today. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به عنوان بخشی از برنامه توسعه شغلی شخصی ما، ما تحقیق دکتر بروس پری را که دربارهی اثرات تجربیات مختلف دوران کودکی روی مغز در حال رشد کودک بود مطالعه کردیم. | As part of our personal professional development plan, we studied the research of Dr. Bruce Perry and his research on the effects of different childhood experiences on the developing child's brain. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب ، یه ردای پهن دراز در بهشت وجود داره، میدونم. | Well, there's a long white robe in heaven, I know. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بسیاری از مردم انگلیسی را محور اینترنت میدانند | A lot of people think in a very English-centric way on the Internet, but for us, we're truly global. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آن را به مراکز اجتماعی بردیم، و واکنش آنها فوری و باور نکردنی بود، و آنها موفق شدند کلی کمک دریافت کنند. | We took that to the social services, and their reaction was immediately incredibly different, and they managed to get a lot of help. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این خیلی خیلی ساده است. | This is very, very simple. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | «پیک از پاریس به استانبول رفت» | "The messenger went from Paris to Istanbul." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما معمولا از کسانی که حافظه خوبی دارند، به عنوان آدمهایی با استعداد ذاتی یاد میکنیم. اما اینطور نیست. | We often talk about people with great memories as though it were some sort of an innate gift, but that is not the case. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و ما به معنای واقع تمام حباب "com." | And we had, indeed, the entire dot-com bubble. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من گفتم، "چند وقته اینجایی؟" او گفت، "خوب، اگه من برای جرم اصلیم به زندان رفته بودم، | I said, "How long have you been here for?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برای خیلی از شما که اینجا هستید، رسیدن به مقام مدیریت، یعنی جایی که من به آن رسیده ام، یک موفقیت محسوب می شود. | Now for many of you in this room, ending up in management, which is also what I've done, is seen as a success. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بلکه این موضوعی شخصی است. | It's personal. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و خب، البته، ما باید فکر کنیم که چه میشود وقتی آن فرد دیگر حوصله نداشته باشد، یا مریض باشد. یا سرد مزاج. | And then, of course, we have to wonder what happens when that somebody else is in a bad mood, or sick or impotent. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در افسردگی شما فکر نمیکنید که یک حجاب سیاه روی خودتان کشیدهاید و جهان را از پشت حجاب تیرهٔ این خُلق بد نگاه میکنید. | You don't think in depression that you've put on a gray veil and are seeing the world through the haze of a bad mood. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همینطور برنامه ریزی. آیا کسی به شما در مورد انقلاب موفق و آنی بدون خشونت دروغی گفته است؟ | Same with planning. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تمام اینها مشترک هستند در حروف بی صدایی که در وسط مانند ستون نشسته اند. | All those things have in common the consonants sitting in the middle like pillars. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بسیاری از افراد میخواهند که احساس را بفهمند. | Lots of people want to understand emotion. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حالا اون در حال نوشیدن یه لیوان آبه که برای من و شما خیلی زیاده، که اینو سه بار انجام میده، و بعد پرواز می کنه. | She's drinking a glass of water that's about that big to you and I, will do that about three times, then fly. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این طور بگم که شما یا حواستون پرته یا دارید چیزی رو از دست میدین. | In other words, you're either distracted or you have fear of missing out. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما به این دلیلی که شما فکرش رو میکنید از دست نرفتهاند | But they're not being lost for the reasons you might think. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | درباره انتخاب و کار شماست. | It's about your constituencies; it's about your businesses. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس بگذار آنها هزینه هفتگی برنامه ما را برای فرزندانشان بدهند، اما -- اگر دانشآموزان به اهداف هفتگی خودشون در برنامه رسیدند، ما هزینه هفتگی را مستقیماً به حساب خود دانشآموز واریز میکنیم. | So, let's charge them a weekly subscription fee to use our program, but -- if the students complete their weekly maths goal, we'll refund the subscription amount directly into the child's bank account. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما تمامی مطالعات چیز دیگری را نشان میدهند. | But all the research proves otherwise. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در مجموع موفقیت آمیز بود. | And it was successful overall. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به این دلیل که کوههای هندوکش هیمالایا.. تمام منطقه مانند نبض این سیاره است. | That's because the Hindu Kush Himalaya mountains -- the entire region is like the pulse of the planet. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما این کاشی ها را به شکل مربع های کوچک نشان می دهیم. | And we like to draw these tiles as little squares. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ارزش مشترک همان سرمایهداری است، اما نوع والاتری از سرمایهداری است. | Shared value is capitalism, but it's a higher kind of capitalism. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هنگامی که آزمایش تمام شد، ما معمولا امیدواریم که یک گروه از رفتار متفاوتی از دیگران داشته باشد. | And when we run experiments, we usually hope that one group will behave differently than another. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک داستانی رو تعریف کنم. من در هند درس خواندم. | A story: I studied in India. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تا کنون، بدنبال فقیرترین آدمها در فقیرترین روستاها بوده ایم، و در این بخش جهان اونها کسانی هستند که در خانه های کاهگلی زندگی می کنند، نه سیمانی و آهنی. | So far, we've looked for the poorest people in the poorest villages, and in this part of the world, they're the ones living in homes made of mud and thatch, not cement and iron. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما خودتان را گول نزنید، چون این هزینهها از جیب من و شما پرداخت خواهند شد. | Now, don't kid yourself, these costs are going to be passed along to you and to me. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حاضرین) هرچه تلاش میکرد٬ او نمیتوانست از دستاش خلاص بشه. | (Laughter) Try as he might, he couldn't get away from her. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اجازه بدهید که بگویم این روش عجیبی برای ریش تراشیدن بود، من راجع به آن فکر کردم و متوجه شدم که به روشی که من ریشم را می زنم روشی خواهد بود که من برای همه عمرم ریشم را خواهم زد-- زیرا من باید عرض یکنواختی را نگه می داشتم. | Let me tell you, this was a strange way to shave, because I thought about it and I realized that the way I was shaving then would be the way I would shave for the rest of my life -- because I had to keep the width the same. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما به این حالت میگوییم طرح «سردرگم». | So this is what we call a "confounded design." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با خودم فکر کردم که یا نابینا شده ام و یا اینکه در آسمان هستم. | I thought to myself I either got blind or I was in heaven. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کلی رژیم غذایی هست، اما تحقیقات نشان داده که رژیم مدیترانهای به خصوص در سلامت زنان موثر است. | There are many diets out there, but studies have shown that the Mediterranean diet in particular is supportive of women's health. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ||
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنچه پیرو بازی کامپیوتری رخ داد، من را متعجب کرد. | Now what happened next with the game surprised me. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما روانپزشکی مدرن دائماً در تلاش است تا از این مسئله جلوگیری کند. | But modern psychiatry is actively trying to avoid that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آیا به اندازهی کافی اعتماد به نفس دارید تا به حرف زنان زندگیتان گوش کنید؟ | Are you confident enough to listen to the women in your life? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | از دید من، تمرکز اصلی باید روی ایجاد اماکنی باشه که به مردمش حس تعلق بده | From my point of view, the main focus should be on creating places that make their people feel they belong. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در ضمن مدارهای ابررسانا عملیات را خیلی سریعتر از یونهای به دام افتاده، و ارتقاء تعداد مدارها در یک کامپیوتر ساده تر از تعداد یونها است | Superconducting circuits, meanwhile, make operations much faster than trapped ions, and it’s easier to scale up the number of circuits in a computer than the number of ions. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این چیزها تاثیر زیادی داشتند. | And these things have had impact. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | زمانی در زندگی من بود که همه چیز عالی بنظر میرسید | There was a time in my life when everything seemed perfect. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این ناحیه، و نواحی مربوط به سیستم لمبیک، مشخص شده که درنوجوانان در مقایسه با بزرگسالان از حساسیت بسیار فوق العاده ای نسبت به احساس پاداش ناشی از خطر کردن برخوردار است. مشخص شده که درنوجوانان در مقایسه با بزرگسالان از حساسیت بسیار فوق العاده ای نسبت به احساس پاداش ناشی از خطر کردن برخوردار است. و همزمان قسمت جلویی کرتکس که در تصویرآن را با رنگ آبی میبینید، مانع خطر کردن بیش ار حد ما میشود. و همزمان قسمت جلویی کرتکس که در تصویرآن را با رنگ آبی میبینید، مانع خطر کردن بیش از حد ما میشود، هنوز در دوره نوجوانی رشد بسیار زیادی کرده. مانع خطر کردن بیش از حد ما میشود، هنوز در دوره نوجوانی رشد بسیار زیادی کرده. | And this region, the regions within the limbic system, have been found to be hypersensitive to the rewarding feeling of risk-taking in adolescents compared with adults, and at the very same time, the prefrontal cortex, which you can see in blue in the slide here, which stops us taking excessive risks, is still very much in development in adolescents. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میتوانستم توضیح دهم و مذاکره کنم. | I could've explained, I could've negotiated. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هر تلالو یک ویرایش هست. یک نفر یک جایی به نقشه باز شهری نگاه می کنه، و با خودش فکر می کنه که میشه این رو بهتر کرد. | Every flash is an edit. Somebody somewhere looking at the Open Street Map, and realizing it could be better. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مثلا در خاورمیانه، اهالی غزه به سمت اسرائیل بمب میاندازند | You see it in the Middle East: people who, from Gaza, are firing missiles at Israel. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و ما در حال توسعه سیستمهای پیشگامانه هستیم که به توسعه بهتر آزمایشات بالینی انسانی کمک خواهد کرد. | And we are developing groundbreaking systems that will help for the development of better human clinical trials. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ربات میتونه این موضوع رو بفهمه، و اینطوری نیست که دزدی کنه. | It can understand that; it doesn't mean it's going to steal. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و شاید اون موقع بگوییم، خُب، سپاسگزاری، اون در سال گذشته بود. | And so then we might say, well, gratitude, that was last year. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک کلیک می کنی و خطوط دوچرخه اونجا هستن! | You just click it, and they're there. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما باید به گونهای آن شور و هیجان کوتاهمدت افراد مشارکتکننده در کمپین «به تاریخ پیوستن فقر» را به اشتیاق بلندمدت تبدیل میکردیم. | We needed to somehow turn that short-term excitement of people involved with the Make Poverty History campaign into long-term passion. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و بیرودربایستی من با مشکلی مواجهم. | And frankly, I face a big obstacle. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها به اساسیترین شکل ممکن ارتباط ایجاد کردهاند، به وسیله داستان گویی. | They've connected in the most fundamental way, through the medium of storytelling. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما شروع کردیم به رفتن در آن مسیر، ما پیچکها را که راه را مسدود کرده بودند کنار زدیم، بعد از حدود یک ساعت پیاده روی، متوجه شدیم که به دلیل بارانهای اخیر سیل راه را گرفته، خب من دوربین عکاسی را بالای سرم گرفته بودم چونکه ما تا زیر قفسه سینه در اب فرو رفته بودیم. | As we started down the path, we pushed aside the vines blocking the way, and after about an hour of walking in, found that the trail had become flooded by recent rains, so I hoisted the photo gear above my head as we descended into these waters up to my chest. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در پنتنل، در کنار گردنبندهای ماهوارهای (GPS)، از یک تکنیک دیگر هم استفاده میکنیم: تلههای دوربینی. | In the Pantanal, besides the GPS collars, we are using another technique: camera traps. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | لازمه بر اون غلبه کنیم تا بتونیم ورای آن حرکت کرده و برادران و خواهران کوچکتر ما، و یکروز فرزندان ما -- یا فرزندانمان در حال حاضر-- به آن نگریسته و به تاثیری که قادریم بر زندگی یکدیگر بگذاریم ارزش می نهند ارزشی بیش از پول و قدرت و شهرت و نفوذ. | We need to get over it so we can move beyond it, and our little brothers and sisters and one day our kids -- or our kids right now -- can watch and start to value the impact we can have on each other's lives, more than money and power and titles and influence. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اجازه دهید یک موبایل جاندار را به شما نشان دهم | (Laughter) Let me show you the living mobile phone. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | زیرا الان با این ایده می توانیم یک نمونه تصادفی از مردم را انتخاب کنیم و از آن ها بخواهیم که دوستانشان را مشخص کنند دوستانشان مرکزی تر خواهند بود و می توانیم این کار را بدون ترسیم نقشه شبکه انجام دهیم | Because now, with this idea we can take a random sample of people, have them nominate their friends, those friends would be more central, and we could do this without having to map the network. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک پیماننامه داشته باشیم با نیمی از GDP دنیا دور یک میز، ایالات متحده و اتحادیه اروپا، پس اگر نیمی از GDP دنیا برای ایجاد پیشرفت در شفافیت اقتصادی و مالیات حداقلی بر سود شرکتهای چندملیتی کافی نیست، پس دیگه به چی احتیاج است؟ | We are going to have a treaty with half of the world GDP around the table with the U.S. and the European Union, so if half of the world GDP is not enough to make progress on financial transparency and minimal tax for multinational corporate profits, what does it take? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اکنون به شما تصویری را نشان خواهم داد که دو ماه قبل دقیقا در همان محل گرفته شده. | Now I'll show you the pictures made exactly in the same point two months ago. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما دنیا را به دو بخش ما و آنها تقسیم کرده بودیم٬ و تنها به اندازهای از پناهگاهمان دور میشدیم که نارنجک حرفهایمان را به اردوگاه طرف مقابل پرتاب کنیم. | We've broken the world into us and them, only emerging from our bunkers long enough to lob rhetorical grenades at the other camp. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چرا خیریه های سرطان پستان راهی برای درمان سرطان پستان پیدا نکرده اند؟ و یا خیریه های افراد بی خانمان راهی برای اتمام بی خانمانی در شهر های بزرگ پیدا نکرده اند؟ | Why have our breast cancer charities not come close to finding a cure for breast cancer, or our homeless charities not come close to ending homelessness in any major city? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من به شما دوتا کاررو نشون میدم یکی درسمت راست من ,کاری از لئون گلوب ودیگری درسمت چپم,کاری از روبرت کولسکات | I'm showing you two works, one on the right by Leon Golub, one on the left by Robert Colescott. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق) برونو جیوسانی: میخواهم چند تا سوال بپرسم دامبیزا، چرا که میشود به جملهی آخر تو اینگونه عکسالعمل نشان داد که رشد خودش یک ایدهآل است، این می تواند غلبه ایدئولوژیهای زمان ما باشد. | (Applause) Bruno Giussani: I want to ask a couple of questions, Dambisa, because one could react to your last sentence by saying growth is also an ideology, it's possibly the dominant ideology of our times. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر بخواهید همه محصولات و خدمات ارایه شده در نیویورک را بشمارید -- چیزی حدود ۱۰ میلیارد -- تقریباً ۳۱۷ سال طول می کشد. | If you wanted to count every product and service on offer in New York -- there are 10 billion of them -- it would take you 317 years. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و برای کسانی که حس خشم و استیصال دارند، خب، فرصتی را فراهم می کند که انرژیشان را هدایت کنند-- که انرژی خیلی نیرومندی است-- به سمت راهحلها. | And to those who feel angry and despairing, well, give them also an opportunity to channel that energy -- which is very powerful energy -- into solutions. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب؟ این معادله اوست. | Okay? Now that's the equation. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سپس لحظه کشف حقیقت فرا رسید. | Then the moment of truth. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما در واقع نیاز مردم برای تجربه چیزی متفاوت، مردم دیگر مثل گذشته نبودند-- ارتباط یک به یک بود. | But the need of people to actually experience something different, the public was not anymore the group -- relation was one to one. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نخستین نوشته هیتلر را متهم کرده بود و آلمانیها را تشویق کرده بود تا در نیروی جنگی خرابکاری کنند. <<مقاومت آرام در پیش گیرید... جلوی این ماشین جنگ از خدا بیخبر بایستید پیش از آن که خیلی دیر شود، پیش از آن که آخرین شهر به تلی از خاکستر تبدیل شود. پیش از آن که آخرین جوان وطنمان در خون خود بغلتد | The first leaflet denounced Hitler and called for Germans to sabotage the war effort: “Adopt passive resistance… block the functioning of this atheistic war machine before it is too late, before the last city is a heap of rubble… before the last youth of our nation bleeds to death... |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما شایسته دستمزد برابر در ازای کار برابر هستیم. | We deserve equal pay for equal work. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بی جهت نیست که همگی ما مجذوب یک نوزاد ویا تولهسگ میشویم. | There's a reason that we're all attracted to an infant or a puppy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این چیزی است که به صورت نیمه ساکت بر روی آن داریم کار میکنیم برای یک سال و نیم گذشته ویا بیشتر در حال حاضر ارائه نشده،پروژه ای است به نام دولینگو | This is something that we've been semiquietly working on for the last year and a half or so. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ممنونم. | Thank you. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اولی جیم رایت است. بعضی از شما ممکن است سنتان آنقدر باشد که به خاطر بیاورید که جیم رایت رییس خانه نمایندگان بود و با سرافکندگی به خاطر اینکه یک جمهوری خواه جوان پرده از معاملات مشکوکش در مورد یک کتاب برداشت از سمت خودش استعفا کرد. | Some of you are old enough to remember: he was the chairman of the House of Representatives, and he resigned in disgrace when this young Republican named Newt Gingrich found out about a shady book deal that he had done. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حضار) سوم اینکه آيا شخصيت های خاورميانه اي توسط يک نفربه بازی گرفته ميشه ؟ | (Laughter) Three: Is the Middle Eastern character being played by one? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | منظورم اینه که رباتهایی که شخصيت دارند را به وجود آوردم، چنانکه آنها دقیقا" با شما همدلي می کنند. | And by that, I mean that I develop robots that are characters, but also robots that will eventually come to empathize with you. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما، امشب قول میدهم که حقیقت را بگویم، اما برای برای بدست آوردن دل جمعیت، این سخنرانی را با یک خلاف واقعیت شروع کردم. | Now, I promise to tell the truth tonight, but just to humor that demographic, I've started this talk with a falsehood. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من به نظرم باید به خودمون یه جور اساساً تازهای نگاه کنیم. | I think we need to see ourselves fundamentally in a new way. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چیزی که هست که شخصا نمیخواهم چنین دیدگاه بدبینانه ای را تائید کنم. | The thing is that I personally don't subscribe to such a pessimistic view. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | علی رغم سه الی چهار ساعت ورزش روزانه و دنباله روی از هرم غذایی کلی اضافه وزن پیدا کردم و دچار مرضی شدم به اسم سندرم متابولیک. | Despite exercising three or four hours every single day, and following the food pyramid to the letter, I'd gained a lot of weight and developed something called metabolic syndrome. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | داستان اینگونه پیش میرود ۱۵۰۰ سال پیش، یک مرد جوان در امپراطوری اکسوم (Aksum) به دنیا آمد مرکز اصلی تجارت در دنیای باستان | The story goes like this: 1,500 years ago, a young man was born in the Empire of Aksum, a major trading center of the ancient world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همه ساکنان و سربازان یهودی اینگونه رفتار نمی کنند. | Not all the settlers and the soldiers are acting this way. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | طعم این شراب در مرز های آن کشور عالی است ، ولی اگر آن را هر جای دیگری ببرید مزه ی واقعا مزخرفی می دهد. | It tastes great within the borders of that country, but absolute shite if you take it anywhere else. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر این داستان شاد را برایشان تعریف کنید، ابزار شاد بودن به آنها هدیه داده اید. | If you give children this happy narrative, you give them the tools to make themselves happier. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | رسانه ها یه ما نمیگویند چگونه فکر کنیم. | Media don't tell us what to think. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس ما از ۴۷۰ دانشجو و کارمند و استاد اطلاعات جمع کردیم، و متوجه شدیم که این قانون جدید خیلی آزار دهنده بوده، ولی از طرفی فهمیدیم که اونها با خیال راحت تر کلمه عبور خودشون روا انتخاب کردند | So we got results from 470 students, faculty and staff, and indeed we confirmed that the new policy was very annoying, but we also found that people said they felt more secure with these new passwords. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | انقلابی در تحصیل در مدرسههای ما به وجود آمد، توسط افراد بالغی که عشق را، ساختار را، حمایت را و دانش را بوجود میاورند. | The revolution in education is happening in our schools, with adults who provide love, structure, support and knowledge. |