instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بنابراین به نظر من عقلانیت تنها ابزاری خنثی نیست که کمکمان کند آنچه رو می خوایم بدست آوریم. | So I think reason is not just some neutral tool to help you get whatever you want. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و واقعا مایلم بتوانم تخیل آنها را فعال کنم همانطور که تخیلات من زمانی که دختر کوچکی بودم با دیدن فیلم «جنگ ستارگان» فعال شد | And I really want to spark their imaginations the way mine was sparked as a little girl watching "Star Wars." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هر مهارتی را که نیاز داشتند همانجا در گروه داشتند. | They had all the skills needed right there in the team. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | وکشورهای در حال توسعه که قبلا آبی بودند با کشورهای غربی صنعتی قبلی مخلوط می شوند. | And the blue former developing countries are mixing up with the former industrialized western world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حسن حجاج فرزند مهاجری آفریقایی است. | Hassan Hajjaj is a child of the diaspora. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خوب، این یک کشتی معمولی بود. | So that was a normal working ship. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به پهنای خیابانها با دقت نگاه کنید. | Look very carefully at the width of the streets. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تو اون مرحله بود که حسم این بود که خدای من داره کل زندگیم میشه. | It was at that point where I felt like, oh my God, this is just taking over my life. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و ما اون رو دوست نداشتیم، پس ما در واقع، در شاید چند هفته، این محفظههای کوچیک رو درست کردیم، که پروژکتورها رو در بر میگرفت، و بنابراین ما میتونیم اونا رو همیشه روشن بذاریم و اونا کاملا ساکت هستن. | And we didn't like that, so we actually, in maybe a couple of weeks, we built these little enclosures that enclosed the projectors, and so we can leave them on all the time and they're completely silent. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حرکت مداوم ماهیچه ها و مفاصل نیز بسیار مهم است. | Keeping your muscles and joints moving is extremely important. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شما قرار هست كه برويد و امسال درس بدین. | You're going to go and teach this year. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میتونست یک موضوع سیاسی یا یک پیشرفت باشه. | It might have been a politician. It might have been a breakthrough. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | که کمی عجیب بود، | Which was odd. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اونها حقوق خوبی داشتن، ولی برای اونها، هنوز یک زندگی سخت و منزوی در شرایط خطرناک و غالبا سخت محسوب میشه. | They had good salaries, but theirs is still an isolating and difficult life in a dangerous and often difficult element. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در انگلیسی تنها دو واژه اصلی وجود دارد که شامل حروف "d, o, u, b"هستند: یکی همین doubt است، دیگری double است (دو تا). | There are only two base words in all of English that have the letters "d-o-u-b": one is doubt, and the other is double. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من کاشیها را حفظ کرده ام، کف ها را نگه داشته ام، همینطور کانال تهویه را، من چند یخچال بازیافتی دارم، من چند دخل پول بازیافتی دارم، و همینطور چند چرخ دستی بازیافتی. | I've kept the tiles; I've kept the floors; I've kept the trunking; I've got in some recycled fridges; I've got some recycled tills; I've got some recycled trolleys. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من از همه ی شما می خواهم که برای چند لحظه با من تصور کنید. | I would like you all to take a moment and dream with me. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق حضار) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چطور امکان داشت پیش از این هیچ کس متوجه این کودکان نشده باشد؟ | How had no one noticed these children before? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اروپای غربی ضربهی اقتصادی سنگینی خورد، که اندکی موجب هموار کردن زمین بازی برای اسکاندیناویاییها شد. | Western Europe took a heavy economic blow, leveling the playing field a bit for the Scandinavians. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آپارتمان اوبهشت بود. | Her apartment was an oasis. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آن فکری بود که می خواستیم با تکنولوژیها طبیعت را فقط در طول ۷۰،۸۰ یا ۱۰۰ سال کنترل کنیم و اساسن در یک چشم بهم زدن، توانایی کنترل خود را نفله کردیم، بخاطر اینکه ما نمیدانستیم که انتخاب طبیعی و تکامل در صدد یافتن راهی برای بازگشت است، و ما نیازمند بازنگری در چگونگی استفاده از معیارهای کنترل موجودات بیولوژیکی هستیم، و بازنگری در چگونگی ایجاد تشویق برای توسعه ومعرفی، نمونه های تجویز آنتی بیوتیکها و استفاده از این منابع ارزشمند هستیم. و ما اکنون واقعا نیاز داریم در باره آنها | Now, what's common to all of these things is the idea that we've had these technologies to control nature only for the last 70, 80 or 100 years and essentially in a blink, we have squandered our ability to control, because we have not recognized that natural selection and evolution was going to find a way to get back, and we need to completely rethink how we're going to use measures to control biological organisms, and rethink how we incentivize the development, introduction, in the case of antibiotics prescription, and use of these valuable resources. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بنظرم، آنها بطور امکان پذیر، میتوانند پیشگویانه باشند. | So I think, conceivably, those could be predictive. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آیا میتواند مانع برخی استحالهها شود؟ | Could that stop some of the degeneration? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در هند زنان الان شروع به استفاده از فیلترهای اسنپ چت کردند تا هویت آنها را حفظ کند وقتی صدای خود را علیه خشنونت خانگی بلند میکنند. | In India, women have already started using Snapchat filters to protect their identity when they speak out about domestic violence. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بله، من میتونم کلمات رو بچشم -- بعضی وقتها، نه همیشه، و کلمات شاد طعم متفاوتی از کلمات غمگین دارن. | Yes, I can taste words -- sometimes, that is, not always, and happy words have a different flavor than sad words. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر به پرندههانگاه کنید، که خیلی طولانی زندگی میکنند، سلولهای پرندگان به بسیاری از استرسهای مختلف محیطی مثل دمای بالا، آباکسیژنه، چیزهایی از این دست مقاوم است. | If you look at birds, which live a long time, cells from the birds tend to be more resistant to a lot of different environmental stresses like high temperature or hydrogen peroxide, things like that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او گفت، "بت،" | "Beth," she said. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اکنون، درست مثل زمانیکه بچه بودید و مدادتان را میشکستید و سعی میکردید با نوارچسب دوباره آن را سرهم کنید، میتوانیم بهبود بیابیم، اما ممکن است در کاربردیترین شکل خودش نباشد، و جای زخمش میماند. | Now, just like when you were a kid and you'd break your pencil and try and tape it back together again, we can heal, but it might not be in the most functional way, and we'll get a scar. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و غافلگیر خواهید شد از اینکه همه اینها هم به فیزیک مربوط هستند -- فیزیک در میانه است، منتها کسی درباره آن حرف نمیزند. | And these are also run by physics, you'd be surprised -- there is physics in the middle, it's just that nobody talks about it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در حالی که مدیا طلسم را زیرلب زمزمه می کرد جیسون پیچ را برداشت. | While Medea muttered incantations, Jason removed the bolt. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | "جانسون سی-لینک" (صدای چرخشی) -- که احتمالا" اونو به سختی در اینجا می شنوید، در اون موتورهای تغییر جهت الکتریکی بکار رفته -- خیلی خیلی بی صداست. | The Johnson Sea-Link -- (whirring noise) -- which you can probably just barely hear here, uses electric thrusters -- very, very quiet. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ||
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یه داستانِ دیگه دربارهی والمارت براتون تعریف میکنم، خوب؟ | I've got another Wal-Mart story for you, OK? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و میخواهم این داستان را بگویم، چون فکر میکنم باید به یاد داشته باشیم که گاهی داستانهایی که به همدیگر میگوییم فراتر از تنها افسانه، سرگرمی یا روایت هستند. | And I want to tell you this story because I think we need to remember that sometimes the stories we tell each other are more than just tales or entertainment or narratives. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چیزی که من واقعا دربارش کنجکاو هستم اینه که یه روز میشه، که امکان تعمیر، بازسازی و تقویت بدن هامون رو داشته باشیم .با چیزهایی که در آشپزخانه می سازیم. | What I'm really curious about is if one day, it will be possible to repair, rebuild and augment our own bodies with stuff we make in the kitchen. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خواه ما مسیحی باشیم ، مسلمان ویا یهودی، مذهیبی یا غیر مذهبی، ما احساس می کنیم که شخصا" در آن سهم داریم. | Whether we're Christians, Muslims or Jews, religious or non-religious, we feel we have a personal stake in it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما این سه سیستم مغز: شهوت، عشق رمانتیک و وابستگی، همیشه به هم وصل نیستند. | But these three brain systems: lust, romantic love and attachment, aren't always connected to each other. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حدود یک ماه بعد، برای یک ملاقات کوتاه به خانهمان در کارولینای شمالی برگشتم، و در آخرین غروب، به اتاق دیاه رفتم، مشتاق بودم بدانم که چه حسی دارد از اینکه تازه ازدواج کردهاست. | About a month later, I'm back home in North Carolina for a short visit, and on the last evening, I run upstairs to Deah's room, eager to find out how he's feeling being a newly married man. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چه آزمایشهایی در حال انجام است؟ | What are the experiments that are being done? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این مسلما دانش آموزان را خوشبخت تر می کند. | And that directly increased student wellbeing. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شما فارغ میشوید، اعتیاد عشق از سرتان میافتد، برای یک ناخوشی. | You've fallen out of love, become unaddicted, for a spell. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مثلاً مثل این داستان عاشقانه: دختر یک صاحبمغازه موفق چینی کانتونی هنگام بازی در خیابانهای بندر کالائو در لیما عاشق پسر شیرینیپز معروف ژنوایی اهل ایتالیا میشود. | Like this love story, for example: the daughter of a prosperous Cantonese store owner fell in love playing on the streets of the port of Callao in Lima with the son of a famous Genovese pastry chef from Italy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هنوز ۱۶۱ کیلومتر دیگر تا آن پایین داشتیم روی سطح سخت سنگی و لغزنده یخهای آبی. | We still had 100 miles to go downhill on very slippery rock-hard blue ice. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق) وقتی باردار بودی! | (Applause) GK: While pregnant! |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | متاسفم TED. | Sorry, TED. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بعد از سال ۲۰۰۰، من به مادرم در جنبش Green Belt پیوستم. و شاهد رشد فعالیتهای حمایتگرانه از محیط زیست و گسترش آن خارج از کنیا بودم و بلند شدن صدای موافقت مردم را میشنیدم، - حدود سال ۲۰۰۴ که مادرم جایزهی صلح نوبل را دریافت کرد - در مورد این که محیط زیست، دموکراسی و صلح از همدیگر جدایی ناپذیرند. | In the 2000s, I joined my mother in the Green Belt Movement and witnessed the growth of the movement's advocacy activities, its expansion beyond Kenya and an extremely important growing consensus around the 2004 Nobel Peace Prize that she received -- that the environment, democracy and peace were inextricably linked. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و یک پرستار همان لحظه از بیمارستان مستقیماً به کافه ای که داخل آن بودم راه افتاد، و یک پرستار همان لحظه از بیمارستان مستقیماً به کافه ای که داخل آن بودم راه افتاد، و من برای او یک کوکتل میوه خریدم و ما آن جا نشستیم و درباره ی پرستاری و مرگ صحبت کردیم. | And a nurse from a hospital drove one right at that moment to the cafe I was in, and I bought her a smoothie and we sat there talking about nursing and death. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده) پ م: فکر نکنم هیچ شانسی باشه! | (Laughter) PM: I don't think there's any chance! |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ( خنده تماشاگران) "با خودم فکر کردم، آنها ۶ فوت قد دارند،و او سه فوت قد دارد. | (Laughter) "And I thought to myself, 'They're six feet tall, he's three feet tall. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این را میدانم: اگر بریتانیا پناهندگان را در دهه ۱۹۴۰ نپذیرفته بود، امروز من قطعن اینجا نبودم. | I know this: if Britain had not admitted refugees in the 1940s, I certainly would not be here today. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چطور ممکنه به یک توصیه تبدیل بشه، مثل وقتی که کسی داره برای شیوه ی زندگی اش تصمیم میگیره بین مثلا یک شغل پر استرس و یک شغل کم استرس، آیا اهمیت داره چه انتخابی میکنند؟ | How would that extend to advice, like, if someone is making a lifestyle choice between, say, a stressful job and a non-stressful job, does it matter which way they go? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سپس آن را در قالب مکالمه، یادداشت، متن یا ایمیل بیان میکنیم. | Then, we articulate it in a conversation, in a memo, in a text, in an email. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | دوربین شاید این صحنهها را بیشتر از قبل در دسترس قرار داده، اما همهاش دوربین نیست. | The camera may have made these scenes more accessible than ever before, but it's not just about the camera. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مارک: ما باید رای میدادیم، فکر کنم پنج ماه پس از اینکه گبی مجروح شد، وجسورانه تصمیم گرفت که برگردد. | MK: Yeah, we had that vote, I guess about five months after Gabby was injured, and she made this bold decision to go back. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و من هیچ گوشتی نخوردم. | And I didn't eat any. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کجا تمرین رقص کردن؟ | Where did they do their dance training? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | عشق مادرم به عکاسی او را به دور افتاده ترین نقاط زمین کشاند، من و خانواده خیلی خوش شانس بودیم که به او ملحق شده و در ماجراجویی ها حمایتش کردیم. | My mother's love of photography propelled her to the most remote regions of the earth, and my family and I were fortunate enough to join and support her on these adventures. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما اشتیاق به شک و تردید منافاتی با خوش بینی بی حد و مرز ندارد. | But enthusiastic skepticism is not the enemy of boundless optimism. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب اینطوری میتونیم بصورت تصویری دستههای عکسها رو نگاه کنیم و از عکسها بعنوان داده استفاده کنیم. | So this way we can visually browse through categories of imagery, using photos as data. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نظام فعلی پناهندگی توسط این آقایان به دنبال پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفت. | So the modern refugee regime was created in the aftermath of the Second World War by these guys. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در واقع لقب این بیماری از همین استخوان دردش گرفته شده، | And that's the nickname given to this disease. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شما فکر می کنید که یه سری همرویدادی در جریان است، با یک خوش شانسی ، در حالیکه هم این کمک ها را از دنیا می گیرید. | You think there's a sort of coincidence going on, a serendipity, in which you're getting all this help from the universe. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هی. اینا من درآوردی نیست. | Hey, you can't make this up. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | واقعا یک تجربه ی عملی است. | It's really a hands-on experience. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما می توانیم آنها را غیر مستقیم ببینیم. چرا که سیاهچاله ها می توانند برروی محیط خود تاثیر مخربی برجای بگذارند. | We can see them indirectly, because black holes wreak havoc on their environment. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تنها زمانی پیشرفت میکند که افراد زیادی سخت کار کنند تا آن را بهتر کنند. و در واقع به نظرم اگر به حال خودش رها شود، پسرفت هم میکند. | It only improves if a lot of people work very hard to make it better, and actually it will, I think, by itself degrade, actually. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | --- زمانی که ما در رابطه با اخلاقیات صحبت می کنیم ما به تفاوت دیدگاه ها ارزش می گذاریم به شکلی که ما در دیگر زمینه های زندگیمان این ارزش گذاری را انجام نمی دهیم. | When talking about morality we value differences of opinion in a way that we don't in any other area of our lives. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کارآمدی شخصی. | Personal greatness. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس صفحه با این نور مشتعل می شود. | So the plane is aglow with this light. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آدم های زیادی در سازمان ملل نیستند، که بتوانند این دو حالت رو با هم داشته باشند. | And in the U.N., you don't get that many people who actually manage to merge those qualities. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها در برابر خطرات ناگفته طبیعت و دست اندازی انسان ایستاده اند. اما اکنون برخی از آنها در معرض خطر هستند ، آنها نمی توانند بلند شوند و از این مسیر خارج شوند. | They've withstood untold natural perils and human encroachments, but now some of them are in jeopardy, and they can't just get up and get out of the way. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و به عنوان یه نتیجه، ما قادر بودیم که چند نرمافزار بسازیم که همچنین بهمون اجازه بده یه جلسه رو مدیریت کنیم، پس الان وقتی به درون بک اتاق جلسه قدم میذارین، همهی جلساتی رو که در حال وقوع هست لیست میکنه، میتونین خیلی ساده یادداشت بردارین، و به صورت خودکار به اونا ایمیل فرستاده میشه به تمام کسانی که در جلسه حاضر بودن. | And as a result, we were able to build some software that also lets us manage a meeting, so when you walk into a meeting room now, it lists all the meetings that are happening, you can very easily take notes, and they just get emailed automatically to all the people that were present in the meeting. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من این درد و رنج را در سیاهپوستها و رنگین پوستهایی که هر روز مورد ضربات وحشیانهی نژادپرستی قرار میگیرند، میبینم و حس میکنم. مردمی که هر روز حقوق مدنی و انسانیشان پایمال می شود. | I feel and see the hurt in black and brown people who every day feel the vicious volley of racism and every day have their civil and human rights stripped away. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق حضار) خوب ما چطور به این ایده ساده پیادهروی رسیدیم و انقلابی را آغاز کردیم که میتوانست آتشی را در سرتاسر آمریکا روشن کند؟ | (Applause) VG: So how did we take this simple idea of walking and start a revolution that would catch a fire in neighborhoods across America? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بعد درحالی که رازان از ترس جانش فریاد میکشیده بود، به او نزدیک شده، و به شکل اعدامگونهای، یک گلوله به پشت سرش شلیک کرده، و او را کشته بود. | He then turned towards Razan, who was screaming for her life, and, execution-style, with a single bullet to the back of the head, killed her. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی آینده نوید فرصتهای نامحدودی را به ما میدهد تا سرنوشتمان را از نو خلق کنیم، تغییر شکل دهیم و از نو بسازیم. | But the future beckons us on with limitless possibilities to recreate, reshape and remake our destinies. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ممنونم. | Thank you. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و بخشى از دليلم براى دوست داشتن آن، اين است كه هر بار مردم داخل ساختمانهايم كه از چوب هستند مىشوند متوجه برخورد كاملاً متفاوتى از آنها مىشوم. | And part of the reason I love it is that every time people go into my buildings that are wood, I notice they react completely differently. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشويق) اينها چند كودك هستند كه برای بازدید به «آزمايشگاه رسانه» آمده اند، و من تونستم که بچه ها را راضی کنم كه این بازی حروف را امتحان كنند، و از آنها فيلم گرفتم. | (Applause) So these are some kids that came on a field trip to the Media Lab, and I managed to get them to try it out, and shoot a video. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در همه جا یک جواب یکسان گرفتم. | And I got the exact same answer. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما یک فاز دومرحله ای را اجرا کرده ایم درسوییس مجددا روی بیمارانی که بیماری دوباره برگشته کار میکنیم - بیمارانی که درمان استاندارد را دریافت کرده اند و سرطان دوباره برگشته. بیمارانی که درمان استاندارد را دریافت کرده اند و سرطان دوباره برگشته. | We've run a phase two trial in Switzerland on, again, recurrent patients -- patients who have received standard therapy and whose cancer has come back. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | واقعاً ساده است، موافقید؟ | This is actually stupidly simple, OK? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | دوباره شروع کردم. | I began again. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همه چیزی است که وجود دارد. | It's all there is. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما براستی چطور تفاوت بین بوها را تشخیص می دهید؟ اما براستی چطور تفاوت بین بوها را تشخیص می دهید؟ | But how do you actually tell the difference between smells? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | وقتی ما تلفنی چند هفته پیش صحبت میکردیم، شما اشاره کردید که نتایج بسیار جالبی از نظر سنجی گالوپ حاصل شده است. | Now, when we were on the phone a few weeks ago, you mentioned to me that there was quite an interesting result came out of that Gallup survey. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بارهاوبارها، به آن صفحه زل میزدم. | I kept finding myself at her page. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | درسته. خالی! | (Wind noise) That's right. Empty! |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میتونم به شما بگم که وقت ندارم پردههامو گردگیری کنم، اما این درست نیست. | I could tell you I don't have time to dust my blinds, but that's not true. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شما می توانید یک روستا را با برق چشم این آقا روشن بکنید. (خنده) | You could light up a village with this guy's eyes. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | از نظر آماری، شما به عنوان یک پسر نوجوان به اندازه بودن در واحد آتشنشانی و یا اداره پلیس در بیشتر شهرهای آمریکا امنیت خواهید داشت تا این که در خیابانهای شهرتان قدم بزنید و دنبال کاری برای انجام دادن بگردید، از نظر آماری. | Statistically, you are safer as a teenage boy, you would be safer in the fire department or the police department in most American cities than just walking around the streets of your hometown looking for something to do, statistically. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگه توی راه خونه مشکوک به مصرف مواد باشم، میتونن ازم نمونه خون بگیرن. | If I am suspected of a DUI on the way home, I can have blood taken from my person. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و فراتر از پزشکی، زیست ساخت می تواند صنعتی نو، پایدار،قابل رشد و انسانی باشه. | And beyond medicine, biofabrication can be a humane, sustainable and scalable new industry. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این سایت روزانه ۵ هزار و پانصد سوال در روز دریافت میکند، و ۸۰ درصد آنها جواب دقیق دریافت میکنند. | This site receives five and a half thousand questions a day, and 80 percent of these receive accurate answers. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی ریشه کن کردن آبله سخت بود. این خیلی خیلی مشکل بود. | But smallpox eradication was hard; it was very, very hard. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در علم اقتصاد، اونا در شرایطی پدیدار میشن که همکار من فرد اسپیر بهشون میگه "شرایط گلدیلاک"(یک اصطلاح اقتصادی)-- نه زیاد گرم، نه زیاد سرد; دقیقا به اندازه برای خلق شدن پیچیدگی. | In pockets, there appear what my colleague, Fred Spier, calls "Goldilocks conditions" -- not too hot, not too cold, just right for the creation of complexity. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما می دانیم که عواطف و حالتهای زنان و مردان بیش از این که متفاوت باشند شبیه هستند، پس بیایید از این افسانه قدیمی سندرم پیش از قاعدگی که زنان را جادوگر می داند دست بکشیم و حقیقت عملکرد حرفه ای و شدیدا عاطفی را که بخش عمده زنان هر روز آن را زندگی می کنند را در آغوش بکشیم. | We know the emotions and moods of men and women are more similar than different, so let's walk away from the tired old PMS myth of women as witches and embrace the reality of high emotional and professional functioning the great majority of women live every day. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک مثال دیگر: سر ایزاک نیوتن متوجه شد اشیا بر زمین میافتند. | Another example: Sir Isaac Newton noticed that things fall to the Earth. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و تحت چنین تعریفی، قضیه کمی فرق میکند. | And under that definition, things look a little bit different. |