instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینها کمی بزرگترند. اینها نمونه اولیه هستند. | They're a little bigger. They're a prototype. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما باید مشکل را حل کنیم. | I suggest it has to be us. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این چیزها نامرئی هستند. | Those are invisible. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او پنج سال را در انفرادی گذراند، و من او را در پی یک سخنرانی که در "سن کونتین" داشتم، دیدم، او یک سخنور متبحر است و خوش قیافه و خوش هیکل بود | He spent five years in solitary, and I met him because I gave a speech at San Quentin, and he's articulate and he's rather easy on the eyes because he's buff. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تا اینکه کریس ساکا، که الان از دوستان خوبم است، و با تب ۳۹ درجه در مسابقات مردان آهنین شرکت کرده بود، گفت:«من جواب دعاهایت را میدانم» | And then Chris Sacca, who is now a dear friend mine, had completed an Iron Man with 103 degree temperature, said, "I have the answer to your prayers." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اسلاید خوب است، هر چند شما ممکن است در نظر بگیرید که برای سرپا نگه داشنه شوید. | Slides are okay, though you might consider going for props. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینترنت دشمن نیست. | The Internet is not the enemy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی روزهای دیگر من کسی هستم که توسط اهرم ها برداشته شده است و سپس داخل اتاق پذیرایی خانه عروسکی گذاشته می شوم برای نشستن با بقیه روی میز بلند | But other days I am the one who is lifted up by the ribs then lowered into the dining room of a dollhouse to sit with the others at the long table. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در واقع چیزی رو به کار میگیره که ما برای درک جهان استفاده میکنیم. | It actually employs what we use to make sense of the world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پرفسور سیندی رویال از دانشگاه ایالتی تگزاس در وبلاگش مینویسد،" گمان میرود زنان جوانی مثل دانشجویانش " چه احساسی درباره نقششان در فناوری با خواندن مجله وایرد بکنند؟" | Texas State University professor Cindy Royal wondered in her blog how are young women like her students supposed to feel about their roles in technology, reading Wired. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و همینطور که به تعدادشان افزوده میشد، توجه دانشمندان جلب شد، و مطالعه این پرندگان را آغاز کردند. | And as their numbers started rebounding, scientists began to pay attention, they started studying these birds. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما دفترچه یادداشتهامون رو دستمون میگیریم و به اطراف دنیا سفر میکنیم، و منتظر جواهرها میشیم. | We travel across the world with our notepads in our hands, and we wait for the gems. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | معلوم شد تجربه مرا دیگران نیز تجربه کردهاند. | As it turned out, my experience wasn't an isolated case. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | رانهایم را بالا بردم. | I elevated my thighs. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ||
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میبینید، بدون هویت قانونی، شما توسط دولت بهعنوان یک فرد شناخته نمیشوید. | See, without a legal identity, you are not recognized as a person by the government. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پشت پیشخوان او در خون غلتید. | Behind the counter, he lays in blood. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به اینجا رسیدم که نه تنها قسمت بهتر سال پیش رویم رو صرف تعلیم حافظه ام کردم. بلکه دربارش تحقیق هم کردم، سعی کردم بفهمم چه طورعمل میکنه، چرا گاهی اوقات جواب نمیده و چه پتانسیل هایی میتونه داشته باشه. | I ended up spending the better part of the next year not only training my memory, but also investigating it, trying to understand how it works, why it sometimes doesn't work, and what its potential might be. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پول زیادی صرف بازی میشود، جایی که شرکتهای برند به شرکتهای عمومی پول میپردازند. | A lot of money goes for gaming, where brand-name companies pay generic companies to delay entry, for example. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | لذا برای پرداختن به این سوالها من و تیم تحقیقاتیم تصمیم گرفتیم کاوش عمیقی انجام دهیم در مورد موضوعی که توجه بین المللی را جلب کرده: سلامتی و تناسب اندام ما | So to begin to tackle these questions, my research team and I decided to delve deeply into an issue that has received international attention: our health and fitness. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | امروزه غذا یه مقوله بسیار اخلاقی شده، مردم در مورد سلامت غذا بسیار حرف میزنن، بعنوان چیزیکه قراره وارد بدن بشه. | A lot of it is ideas about purity, about what you're willing to touch or put into your body. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پیشرفت ما در تکنولوژی ساخت خودرو در صد سال گذشته خیلی خوب بوده است. ماشین ها خیلی تمیزترند، خیلی امن تر هستند، و خیلی بهینه تر | Now, we've made great progress with automobile technology over the last 100 years. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خُب میخواهم تصورکنید صنعت معدن را به شیوه ای که تاکنون وجود نداشته را تصور کنید: خُب میخواهم تصورکنید صنعت معدن را به شیوه ای که تاکنون وجود نداشته را تصور کنید: معدنی را تصور کنید که چیزی را از زمین نکاهد معدنی را تصور کنید که چیزی را از زمین نکاهد تصور کنید که باکتریها از طریق جمع آوری ، رسوب گذاری و ته نشینی مواد معدنی از آب شور به ما کمک میکنند. تصور کنید که باکتریها از طریق جمع آوری ، رسوب گذاری و ته نشینی مواد معدنی از آب شور به ما کمک میکنند. تصورکنید که باکتریها از طریق جمع آوری ، رسوب گذاری و ته نشینی مواد معدنی از آب شور به ما کمک میکنند. تصور کنید که باکتریها از طریق جمع آوری ، رسوب گذاری و ته نشینی مواد معدنی از آب شور به ما کمک میکنند. | So I'd like you to image a mining industry in a way that one hasn't existed before; imagine a mining industry that doesn't mean defiling the Earth; imagine bacteria helping us do this by accumulating and precipitating and sedimenting minerals out of desalination brine. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ( نور به آن وارد نمیشود) امواج گرانشی میتوانستند وارد آهن شوند اگر شیشهای بودند-- و کاملا شفاف بودند. | Gravitational waves go through iron as if it were glass -- totally transparent. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس از اعتراض به افزایش دمای آب به ما میگه که سوال ما به کلی احمقانه بوده | Now, after admonishing us for turning the temperature up too high, he would tell us that our question was completely stupid. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در واقع هیچ قانونی در بریتانیا برای دفن وجود ندارد، یک کم فقط در مورد عدم آلودگی جریانهای آبی، مثل آلوده نکردن رودها یا آبهای زیرزمینی است. | There's actually almost no regulation in the UK around burial, and the little bit that there is, is about not polluting water courses, like not polluting rivers or groundwater. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگه ایزاک نیوتون ویدوئوی یوتیوب حساب دیفرانسیل ساخنه بود، من دیگه مجبور نبودم این کار را بکنم خنده حاضرین | If Isaac Newton had done YouTube videos on calculus, I wouldn't have to. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چقدر جالب میتواند باشد؟ | How cool is that? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب،این مشکل ،این چالش، چیزی است که حالا باید با آن درگیر بشویم، به باور من شما وقتی اینگونه بی خیالی واغماض عمدی را دارید، آن علت ومعلولی میشود و فرصتی عمومی پدید میآورد برای زر و زوری که لحظهای پیش گفتم تا این نابرابری عظیم مدنی حاصل شود. | Well, this problem, this challenge, is a thing that we must now confront, and I believe that when you have this kind of disengagement, this willful ignorance, it becomes both a cause and a consequence of this concentration of opportunity of wealth and clout that I was describing a moment ago, this profound civic inequality. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ( خنده حضار ) زمین بازی تاریک جاییه که همه شما «از زیر کار در روها» که اینجا هستید خیلی خوب می شناسید. | (Laughter) Now, the Dark Playground is a place that all of you procrastinators out there know very well. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برخی دیگر آنقدر انرژی دارند که به سختی قادر به کنترل آن هستند، مثل نیویورک یا هنگ کنگ. | Others project an energy that they can hardly contain, like New York or Hong Kong. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها حتی باهدف مسمومیت زنبورها با آفتکشها علیه آنها میجنگند، و سهواً بر طیف گستردهای از حيات وحش محلی تأثیر میگذارند. | They even fight back with pesticides that purposefully poison wasps, and inadvertently impact a wide-range of local wildlife. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یه رقابت بنیادی تا انتهای جایی که جلب توجه کنین، و خیلی هم شدیده. | It's the classic race to the bottom when you have to get attention, and it's so tense. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | فقط یادم میآید فکر کردم، "با وجود اینها نمیتوانم دستکشم را بیرون بیاورم." | I just remember thinking, "I can't get my glove off with these in here." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما وقتی بارون قطع شد، مردم رفتن تا رای بدن. | But then the rain stopped, people went to vote. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در این آزمایشگاه هم عملکرد دانشآموزان میتواند توسط کامپیوتر نمرهدهی شود. | And this can also be graded by the computer. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شما باید راههای جدیدی بسازید. | You want to pave new neural roads. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی معني آن چیست؟ چه تأثیری در زندگي روزمره ی ما میتواند داشته باشد؟ | But what does it mean? How does it impact on our everyday life? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر شواهدی از سوزی بیابیم، میتوانیم از درک ۵ درصد از جهان، چیزهایی که میتوانیم ببینیم، به درک حدود یک سوم آن برسیم. | If we found evidence for SUSY, we could go from understanding 5% of our universe, the things we can actually see, to around a third. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما دستهای همدیگر را گرفته بودیم، خیره به در، | We're holding hands, staring at the door. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ۹۵ ٪ پروفسورها گزارش می دهند که بالاتر از میانگین بقیه اساتید هستند. | Ninety-five percent of our professors report that they are above-average teachers. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (یووال نوح حراری میخندد) جدی ام! | (Yuval Noah Harari laughs) I'm serious. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و وقتی که قابلیت جستجوی آن را ارتقا دهیم، در حقیقت به مزیتی برتر از نسخه چاپی دست یافتهایم، و آن دستیابی غیر مترقبه است. | And when you improve searchability, you actually take away the one advantage of print, which is serendipity. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آن مکالمات اتفاق میافتند. و ما در زمانی هستیم که باید آن را بفهمیم. | Those conversations are happening, and we're at a time where we must figure that out. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و باعث میشد من کارمو به آینده موکول کنم. آینده ای که هرگز نمیاد. | And I'd commit to doing it later, and not surprisingly, later never came. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | يه حقیقت جالب دیگر در مورد نقاشی بيهدف: افرادی که نقاشی بيهدف ميكشن و وقتي فكر ميكنن روي كاغذ خطخطي ميكنن، هنگامی که با اطلاعات شفاهی برخورد میکنند اطاعات بیشتری يادشون ميمونه تا افرادي كه همون شرايط رو دارن اما نقاشي بيهدف نميكشن يا خط خطي نميكنن. | Here's another interesting truth about the doodle: People who doodle when they're exposed to verbal information retain more of that information than their non-doodling counterparts. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب طوری که من جنیست را میبینم، یک طیف است-- میدانید، مردان هم جنسیت دارند. | So the way I see gender, it is a spectrum -- you know, men also have gender. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در اینجا مجموعهای از ده کشورهست، که برخی به آنها شیرها میگویند، که در دهه گذشته ترکیبی از ۱۰۰ درصد فسخ بدهی ها، کمک سه برابری، ده برابر شدن FDI را داشته، -- که این سرمایه گذاری مستقیم خارجی است-- که باعث آزاد شدن چهار برابری استفاده ازمنابع داخلی شده -- این پول محلیست-- که وقتی خردمندانه خرج بشه -- نظارت خوبی است-- مرگ و میر کودکان را تا سه برابرکاهش می دهد، و میزان تحصیلات کامل را دو برابرکرده، و نیز فقرمفرط را به نصف می رساند، و با همین نرخ، این ده کشور نیز به نرخ فقر مفرط صفر خواهند رسید. | There's a collection of 10 countries, some call them the lions, who in the last decade have had a combination of 100 percent debt cancellation, a tripling of aid, a tenfold increase in FDI -- that's foreign direct investment -- which has unlocked a quadrupling of domestic resources -- that's local money -- which, when spent wisely -- that's good governance -- cut childhood mortality by a third, doubled education completion rates, and they, too, halved extreme poverty, and at this rate, these 10 get to zero too. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ( تشویق ) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و گرنه بقیه فقط کشورهای مسیحی بودند | Otherwise it was only Christian countries. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما بالاخره جواب داد. | But somehow this worked out. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این مکمل تجربه است. | It's to supplement the experience. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | الان یکشنبه شبه. | It's Sunday night. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و فقط موضوع محاسبات نیست. | And it's not just computation. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده) زی فقط یک روشنفکر عمومی عالی نیست، او همچنین یک سازنده اجتماع برجسته است، و اجتماع گرد آمده از آدمها در اطراف این ویدئوها ساخته شده است به طریقههای مختلف، جامعهای از یادگیرندهها بحساب میامد. | (Laughter) Ze isn't just a great public intellectual, he's also a brilliant community builder, and the community of people that built up around these videos was in many ways a community of learners. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چه فرایندی همان تاتیر را در تکامل فرهنگی دارد تاثیری که لقاح جنسی در تکامل زیستی دارد؟ | What's the process that's having the same effect in cultural evolution as sex is having in biological evolution? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما بعد دادهها را جمع کردم، و شگفتزده شدم وقتی هیچ رابطهای بین آن صفات نیافتم، چون معلوم شد موفق بودن یا ناموافق بودن رویهی بیرونی شماست: تعامل با شما چقدر لذت بخش است؟ | But then I gathered the data, and I was stunned to find no correlation between those traits, because it turns out that agreeableness-disagreeableness is your outer veneer: How pleasant is it to interact with you? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و میتوانیم باکتری را تکامل دهیم. و میتوانیم گیاه را تکامل دهیم و حیوانات را تکامل دهیم، و دیگر به نقطهای میرسیم که واقعا باید بپرسیم، که آیا واقعا اخلاقی است و آیا میخواهیم انسان را تکامل دهیم؟ | And we can evolve bacteria and we can evolve plants and we can evolve animals, and we're now reaching a point where we really have to ask, is it really ethical and do we want to evolve human beings? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی هر قدمی که جلو میرفتم، بزرگترین پاداشهایی که تاحالا آرزو کرده بودم به دست میآوردم خودباوری، دانش، انضباط. | But little did I know I was receiving the greatest gifts I had ever dreamed of: self-worth, knowledge, discipline. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | انگار که زمان متوقف شده باشد و آن رقاص پا درون یک درگاهی گذاشته باشد و بدون این که شخصاً کاری متفاوت از هزار شب قبل انجام بدهد، انگار که همه چیز با هم جفت و جور بشود | It was like time would stop, and the dancer would sort of step through some kind of portal and he wasn't doing anything different than he had ever done, 1,000 nights before, but everything would align. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مخصوصا برای تد در آمستردام. | They created for me the biggest LED in the world especially for TEDx in Amsterdam. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر مشکلات بیولوژیکی داشته باشیم ما تلاش میکنیم و حلش میکنیم و سپس در مقیاس بزرگ کار کنیم. | If you have biological problems we try and fix it, see if it works, and then work the scale. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | معلم داشت سوالاتی درباره فرجهٔ دوم اعداد میکرد تا برای یادگیری موضوع آماده شویم. | My teacher was priming us for the concepts with some questions about square roots. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من به این بنا از بیرون خیلی توجه نکردم، همانطور که گفتم، اما هنگامی که به داخل بنا رفتیم، بلافاصله سه چیز توجهم را جلب کرد: اول از همه، این که بطرز خوشایندی خنک بود برخلاف هوای گرم ناراحت کننده بیرون. | It didn't look all that special from the outside, as I said, but when we walked inside, I was immediately struck by three things: First of all, it was pleasantly cool despite the oppressive heat outside. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک ادعای اصلی برای رد این تونلها، این است که یک لایه از تونلها که به سادگی تراکم یک سطح را کم میکند، خودش شلوغ خواهد شد، و دوباره به همان نقطهی شروع و همان ازدحام برمیگردید. | So a key rebuttal to the tunnels is that if you add one layer of tunnels, that will simply alleviate congestion, it will get used up, and then you'll be back where you started, back with congestion. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این چیزیه که دوست دارم این بحث را با اون خاتمه بدم. | So, what I'd like to finish with is this over here. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کوله پشتی ها باید در تماس با پشت و به صورت متقارن حمل شوند. | Backpacks should be in contact with your back carried symetrically. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چرا این امکان را به خود ندهیم؟ | Why wouldn't we give ourselves that? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پول زیادی که شرکتهای داروسازی بدست میآورند صرف رقابتهای تبلیغاتی میشود، برای جلب نظر پزشکان، و تلاش برای متقاعد کردن افراد مریض برای امتحان این داروها. | A lot of the money that pharmaceutical companies make goes into advertising campaigns, trying to win favor with doctors, trying to persuade patients to try this medicine. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آخرین مهلتی است برای صحبت راجع به خدمات یک شخص در قبال جهان. | They're the last chance to talk about somebody's contribution on the world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حدوداً این قدر. و کوچکترین صفحه به اندازهی یک برگ A4. | That's about this much. And the smallest one is an A4. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما تکنولوژی به تنهایی کافی نیست. | But technology alone is not enough. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نمی تونم به دو نفر دستور بدم که با هم همکاری کنن و اونا هم بکنن | I can't simply instruct two people to cooperate, and they will. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | از طرفی این به نظر مسخره میاد. | On the one hand, it sounds ridiculous. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | دیروز چی خوردم؟» آیا خیلی به خودم استرس وارد کردم؟ | Did I stress myself out too much? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | امروز، من اینجا هستم تا در واقع به شما اولین نگاه را دهم به آنچه تلسکوپ جدید، کپلر، در چند هفته گذشته قادر بود به ما بگوید. و حالا ما به هماهنگی بر گشتیم و تا رویاهای کوپرنیک تحقق یابد. | So today, I'm here to actually give you a first glimpse of what the new telescope, Kepler, has been able to tell us in the last few weeks, and, lo and behold, we are back to the harmony and to fulfilling the dreams of Copernicus. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس از سفر کردن و صحبت با مردم در شهر هایی مثل اوکلاهاما با شهر های کوچکی مثل تگزاس، شواهدی مبنی بر نقض قوانین تصویب شده مربوط به هم جنس گرایان پیدا کردیم. | So after traveling and talking to people in places like Oklahoma or small-town Texas, we found evidence that the initial premise was dead on. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تکرار میکنم، مبنای این نقشه، نقشه جمیت جهان است، اما روی آن ما فلشهایی میبینیم که نشان میدهد ما چگونه از آفریقا پراکنده شدیم با تاریخهایی که نشان می دهد در چه زمانهایی به جایی که فکر میکنیم، رسیدیم. | Again, the underlying map is the map of world population, but over it, you're seeing arrows showing how we spread out of Africa with dates showing you where we think we arrived at particular times. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من از جایی میایم که به آنجا میروم. | Where I'm from comes wherever I go. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما با رسیدن به این دوره زمانی ، یعنی صد سال بعد، ما دوباره به مرحله دیگری برای تصمیم گیری رسیدیم. اما با رسیدن به این دوره زمانی ، یعنی صد سال بعد، ما دوباره به مرحله دیگری برای تصمیم گیری رسیدیم اما با رسیدن به این دوره زمانی ، یعنی صد سال بعد، ما دوباره به مرحله دیگری برای تصمیم گیری رسیدیم اما با رسیدن به این دوره زمانی ، یعنی صد سال بعد، ما دوباره به مرحله دیگری برای تصمیم گیری رسیدیم | But as we moved on to the period now, 100 years later, we're back really at another decision point. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | دوران سلامتی، تعداد سالهایی است که شما بیماری ندارید، سلامت هستید، بارور هستید، و به شدت از زندگی لذت میبرید. | Now, health span is the number of years of your life when you're free of disease, you're healthy, you're productive, you're zestfully enjoying life. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینها اسلام گراهایی هستن که دارند سعی می کنند امارات جدیدی خلق کنند. اینها اسلام گراهایی هستن که دارند سعی می کنند امارات جدیدی خلق کنند. | These are Islamists trying to create new Imaras. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به عنوان معمار، ما پیوسته بین پیروی از قوانین این کتاب و یا ایجاد فضایی برای تخیل-- برای تجربه کردنش، پیوسته درگیر بودهایم. | As architects, we're constantly gravitating between following these rules by the book or making a space for imagination -- for experimentation. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این ابزارها، نیاز به افزایش سرمایهٔ بیشتری ندارند یا اینکه تکنولوژیهای فانتزیتری به کار ببرید. | And these tools, they don't require that you raise additional funds or that you develop any more fancy technologies. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چرا؟ زیرا در هسته همه آنها تحقیر وجود دارد. | Why? Because they all have humiliation at their cores. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بنابراین بهار سال 1996، به هدف رسیدن به تیم پاراالمپیک ایالات متحده در ماه می که به سرعت نزدیک میشد، من به تیم زنان پیوستم. | In the spring of 1996, with my goal of making the U.S. Paralympic team that May coming up full speed, I joined the women's track team. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و میکروبیومهایی که متفاوتند از هم جدا هستند. | The ones that are very different are farther apart. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این دو کاملاً با هم در تضادند. | These two principles are fundamentally in tension. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس میتونی یک حرف رو عوض کنی، حرفهایی رو جدا کنی، ولی از همه مهمتر، میتونی دی ان ای جدیدی رو جابگذاری، به شکلی مثل اسب ترووا. | So you can change a letter, you can take letters out, but most importantly, you can stuff new DNA in, kind of like a Trojan horse. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در سراسر جهان، در اقیانوس آرام، در اقیانوس اطلس، در اقیانوس هند، | All over the world -- in the Pacific, the Atlantic, the Indian Ocean. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و ما در نهایت تحقیقاتی داریم، یکی در بریتانیا به عنوان " شکم پرستی در مقابل کهولت" که وزن را نسبت به رژیم غذایی و وزن را نسبت به کمبود تحرک سنجید، و به این نتیجه رسید که رابطهٔ قویتری بین دو گزینهٔ آخر وجود دارد. | And we finally have the studies, one in Britain called "Gluttony versus sloth" that tracked weight against diet and tracked weight against inactivity, and found a much higher, stronger correlation between the latter two. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حاضرین) دو دلیل داره یکی اینکه تازه کار بودم | (Laughter) Two reasons: one, I was a beginner. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اونها سامسونگ را دارن، چطور می تونن (یک) کشور در حال توسعه باشند؟ | They get Samsung, how can they be [a] developing country? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | فکر می کنم این یکی از مهمترین پرسش هاییه که می شه از یه نفر پرسید. چی تو دستته؟ | I think that's one of the most important questions you'll ever be asked: What's in your hand? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | وقتی که گروهها به جاهای مختلفی جابجا میشوند، به مرور زمان، طرز صحبت کردن آنها از هم فاصله میگیرد، درست مثل همه چیزهای دیگرشان. | When groups move to different places, over time, their ways of speaking grow apart, just like everything else about them. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما اگر از سیکلاپها چیزی یاد گرفته باشم، این است که عجایب میتوانند خلاقانه، شکوهمند و بادوام باشند -- به خاطر عظمت و رمزآلود بودنشان. | But if I've learned anything from Cyclops, it's that wonders can be smart, spectacular and sustainable -- because of their mass and their mystery. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حالا، این چه شباهتی به پرواز داره؟ | Now, how does this compare to a fly? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما و تنها ما مردم باید عدالت را برپا کنیم و صلح را در ملتمان برقرار کنیم و با توافق گرد هم بیاییم، و ما انتخابی داریم. | We and we the people must raise justice up and must bring peace to our nation and must come together in concord, and we have a choice. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هم اکنون، بسیاری اقتصاد دانان با استعداد عمرشان را وقف این سوال کردند، و ما در این زمینه پیشرفت فوق العاده ای کرده ایم و کلی در این باره می دانیم. | Now, many brilliant economists have spent their entire lives working on this question, and as a field we've made a tremendous amount of headway and we understand a lot about this. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و شما توقع دارید اکثر محتوای ما جدی باشد، با توجه به موضوعی که داریم، اما امروز میخواهم بروم سراغ یکی از موارد شادتر اما در عین حال تعمق برانگیزی که داریم، «جفت ها» برای تشریح پنج نشانه عشق ناسالم. | As you'd expect, most of our content is pretty serious, given the subject at hand, but today I'm going to use one of our more light-hearted yet still thought-provoking pieces, "The Couplets," to illuminate five markers of unhealthy love. |