instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من این زنان را همه جای این سیاره دیدهام. میخواهم چند مورد از داستانها را بگویم زیرا معتقدم که این داستانها راهی هستند که ما اطلاعات را توسط آنها انتقال میدهیم، و این اطلاعات وارد بدن ما میشود. | I have met these women everywhere on the planet, and I want to tell a few stories, because I believe that stories are the way that we transmit information, where it goes into our bodies. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها میتوانند به شهر بزرگی مهاجرت کنند که امکان اقامت شش یا ۱۲ ماه را داشته باشند، جایی که بتوانند کاری پیدا کنند، و برای ما پول بفرستند. | They can migrate to a big city where they can stay for six or 12 months, where they get a job, they can send back money. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میدانید، تا آخر رنگین کمان بالا روید، من نمیدانم آخرش به کجا میرسید. برای همین من سیستم خودم را ابداع کردم. | You know, run up into the end of the rainbow, I don't know what you do with it. So, I came up with my own. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نمی خواهیم که به عقب برگردیم و آزادی را از دست بدهیم. | We don't want to regress and lose that freedom. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | لازم نیست که من آنجا باشم تا از وضعیت شهرم با خبر باشم و آن را اداره کنم | I don't need to be there anymore to know and to administrate the city. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس این دفعه، هر کدام از این نیروهای کیهانی پیروز شوند، ما باخته ایم. | So this time, whichever of those cosmic forces wins, we lose. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به همین دلیل، دانشمندان در سراسر جهان که به دنبال بمبهای صوتی هستند، تلاش میکنند تا مسیر آنها را در جو پیش بینی کنند، کجا آنها پایان مییابند، و صدای آنها چقدر بلند خواهد بود. | For this reason, scientists around the world have been looking at sonic booms, trying to predict their path in the atmosphere, where they will land, and how loud they will be. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و فکر میکنم بسیاری از ما گیر کردهایم در شیوه استفاده از این کلمات. | I think a lot of us feel boxed in by how we use these words. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما برای اینکه قادر باشید این کار را بکنید، شما باید خیلی ثروتمند می بودید-- یک دولت، یک شرکت چند ملیتی، احتمالا کلیسای کاتولیک -- میبایستی خیلی ثروتمند بودید. | But to be able to do it, you had to be very rich -- a government, a multinational corporation, maybe the Catholic Church -- but you had to be pretty wealthy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | طبق آمار اداره آموزش و پروش ایالات متحده، بیش از ۸۵ درصد پسرهای سیاهپوست کلاس چهارمی در خواندن ضعیف هستند. | According to the US Department of Education, more than 85 percent of black male fourth graders are not proficient in reading. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ترسهایتان چیست؟ آرزوهایتان کدام است؟ رؤیاهایتان کدام است؟ | What are your fears? What are your hopes? What are your dreams? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بله؟ | Yeah? OK. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اجازه بدهید یک مثال واقعیتر بزنم. | Let me give you a concrete example. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چرا آیپاد (iPad) و آیفن (iPhone) نسبت به ابزارهای درمانی که شما برای کمک به مراقبت از خانوادتان دارید پیشرفت سریعتری دارند؟ | Why is it that iPhones and iPads advance far faster than the health tools that are available to you to help take care of your family? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (صدای دست زدن) رقص جوبا از دوران بردگی آفریقاییها متولد شد در مزارع بزرگ. | (Clapping) The Juba dance was born from enslaved Africans' experience on the plantation. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بیشتر بخشهای مدارس، دو سوم این مبلغ را به حقوق کارمندان و مخارج ماهیانه اختصاص میدهند. | Most school districts spend two thirds of that on payroll and overhead. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همین باعث میشود که دما در مناطق قطب شمال به حداکثر دمای سطح زمین قطب جنوب نرسد. حداکثر دمای سطح زمین قطب جنوب نرسد. | This prevents temperatures in the Arctic regions from reaching the extremes typical of the land surface of Antarctica. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بلکه این واقعیت بیشتر مرتبط با تغییرات عرضه و تقاضا برای مهارت، رقابت بین آموزش و تکنولوژی، جهانیسازی، و احتمالا نابرابری در دسترسی به مهارت در ایالات متحده امریکا است، که بهترین و بالاترین دانشگاه ها را دارد ولی بخش پایین نظام آموزشیِ آن به همان اندازه خوب نیست. بنابراین دسترسی بسیار نابرابر به مهارت ها، و همچنین افزایش بیسابقهی حقوق مدیران ارشد آمریکا، که به سختی می توان آن را فقط بر اساس تحصیلات توجیه کرد. | It has more to do with changing supply and demand for skill, the race between education and technology, globalization, probably more unequal access to skills in the U.S., where you have very good, very top universities but where the bottom part of the educational system is not as good, so very unequal access to skills, and also an unprecedented rise of top managerial compensation of the United States, which is difficult to account for just on the basis of education. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب، شروع به دوچرخه روندن می کنید، خود و یک سری چیز های دیگر را با اون جا به جا می کنید، تا بتوانید نان آن روزتان را تهیه کنید. | Well, you are to ride a bicycle, carrying your own weight and also some other weight, so that you can earn the bread for the day. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مدارس بیشتری حتما" دارند این جور پروژه ها را انجام می دهند. | There should be even more schools doing this kind of project. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من اینجا هستم که داستانم را برایتان بگویم. چون دقیقا ۲۲ سال بعد بود که حتی وقتی میخواستم در موردش به اندازهی لازم حرف بزنم، دوستی تشویقم کرد. | I'm here to tell you my story, because it was precisely 22 years later that I even wanted to open up enough to talk about it, when a friend encouraged me. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | متاسفانه در اغلب اوقات اینکارو نمی کنیم. | Unfortunately, a lot of times we don't do that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کسانی که مورد آزار قرارگرفته اند، ذهنشان پر از چرا است. | Survivors are haunted by the why. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برای این موضوع او به توطئه از طریق پشتیبانی مالی برای گروه تروریستی محکوم شد. | For that, he was convicted of conspiracy to provide material support to a terrorist group. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من بچه ی پایین شهر هستم. | I come from the hood. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شما گفتید که این دستگاه میچسبد. | Also, you said that it's a sticker. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این کاری است که در این زمینه جدید روباتیک انجام شده است، که «روباتیک نرم» نام دارد، که در آن هدف اصلی ساختن دستگاههای فوق دقیق نیست، چون این کار را که کردهایم، بلکه برای اینکه روباتها بتوانند با شرایط غیرمنتظره روبرو شوند، تا بتوانند وارد دنیای خارج شوند. | And this is what is done in this new field of robotics, which is called "soft robotics," in which the main objective is not to make super-precise machines, because we've already got them, but to make robots able to face unexpected situations in the real world, so able to go out there. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | الان معلمها دقیقا می دونند که دانش آموزها در چه وضعی هستند. چقدر هر روز وقت صرف کردند و چه ویدئوهایی را دیده اند. کی ویدئو را متوقف کردند، کی دست از نگاه کردن کشیدند، کدوم تمرینها را استفاده می کنند، روی چه چیزهایی متمرکز شدند؟ | Now teachers know exactly what the students have been up to, how long they've spent each day, what videos they've watched, when did they pause the videos, what did they stop watching, what exercises are they using, what have they focused on? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این کار جیسون بریدسانگ است. | This is by Jason Birdsong. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حقیقتا یک بوم عظیم نقاشی را ایجاد میکند برای نوع دیگری از داستانسرایی و فیلم سازی. | It really opens a huge canvas for a different type of storytelling and moviemaking. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | البته قصد ندارم زیاد دربارهً اقتصاد صحبت کنم. | And I'm not really going to talk much about the economy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این اتفاق قابل پیش بینی بود. | This was predictable. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر ذهن در بدنها زندگی میکنه، و اگر بدنها در لباسها زندگی میکنند، و سپس در اتاقها، و ساختمانها و بعدتر در شهرها، آیا آنها پوستهی نهایی و آخری دارند، و آیا این پوست ادراکی ست؟ | If minds live in bodies, if bodies live in clothes, and then in rooms, and then in buildings, and then in cities, do they also have a final skin, and is that skin perceptual? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما به نظر من این انتخاب کاذبی است. | But I think it's a false choice. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | جزء رایج و حیاتی جهان اطراف ماست و دانشمندان اکنون صدها مثال از چنین دستکاریهایی را یافتند، و هیجان انگیزتر این که شروع به فهمیدن دقیق از چگونگی کنترلی که این جانداران بر میزبانهایشان دارند کرده اند. | It is a critical and common part of the world around us, and scientists have now found hundreds of examples of such manipulators, and more excitingly, they're starting to understand exactly how these creatures control their hosts. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و با کمک علوم جدید، بهزودی پنبه میتواند نرمتر، قویتر و انعطافپذیرتر از همیشه شود زیرا محققان نحوه بهینهسازی رشد آن را بر اساس مواد مغذی، شرایط آب و هوایی و ژنتیک بررسی میکنند. | And with the help of modern science, cotton might soon be softer, stronger, and more resilient than ever as researchers investigate how to optimize its growth based on nutrients, weather conditions, and genetics. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در بعضی کشورها، مثل هند، طبقات پایین محکومن که چاهها رو تخلیه کنن، و جامعه محکومیت اونا رو بیشتر کرده. | And in some countries, like India, the lower castes are condemned to empty the pits, and they're further condemned by society. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برای مثال ما به موشها به مدت سه هفته مقادیر بالایی از هورمونهای استرس دادیم. | So here is an example where we gave mice three weeks of high levels of stress hormones. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هیچ بدذاتی در کار نیست، اون فقط داره یه دکمه رو فشار میده. | There's no malevolence, they're just pressing a button. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بشریت سرانجام از اطلاعات خواهد آموخت اطلاعاتی که جمع می کند، در راستای تلاش بی پایان مان برای فهمیدن جهان و جایگاهمان در آن، و به این دلیله که دادۀ بزرگ مهمه. | Humanity can finally learn from the information that it can collect, as part of our timeless quest to understand the world and our place in it, and that's why big data is a big deal. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | دنیا در حال تغییر است. | The world is changing. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی این فقط همون نوع از چیزاییه که ما برای سرگرمی امتحانشون میکنی و ببینین که چی میشه. | But it's just the kind of thing that we just try out for fun and see where it goes. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | لحظه ای که وایستادم، چند نفر دیگر هم بلافاصله دور او حلقه زدند. | The moment I stopped, half a dozen other people immediately ringed the same guy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حقوق مدنی سایبری ما در خطر است. | Our cyber civil rights are at stake. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یکی از آنها بستهای خوراکی میآورد و لینک محصول را در چت پست میکند. | One of them took out a pack of snack and posted the product link in that chatroom. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این ولادیمیر ساستین از تارو در استونی است. | Here's Vladimir Tsastsin, from Tartu in Estonia. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگه به کاری نمیان، یک قفسه روش نصب کنید، کاری که من کردم. و به این طریق محصولاتم برای تمام مشتریان قابل مشاهده شد. | If they're not working, put a shelf on it, which I did, and that shows all the customers my products. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این چیزیه که روسیه اون رو "کنترل واکنشی" نامید | This is what Russia's long called "reflexive control." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این دیوونگیه! برامون یه کم میگی که این همه اطلاعات از مریخ از کجا میاد؟ | Can you tell us a little bit more about where all this data from Mars is coming from? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مستدل است كه بازارهاى مالى ما را مايوس كردهاند و سيستم كمكى ما را مايوس مىكند، و من هنوز قاطعانه در كنار افراد خوش بينى ايستادهام كه معتقدند احتمالاً هيجوقت لحظهى هيجانانگيزتر براى زنده بودن وجود نداشته است. | Arguably the financial markets have failed us and the aid system is failing us, and yet I stand firmly with the optimists who believe that there has probably never been a more exciting moment to be alive. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برخی از این مزایا حتی قابل مشاهدهاند، از جمله چگالی بالاتر از ماده خاکستری رنگ مفز که شامل بیشتر نورونها و سیناپس مغز شماست، و فعالیت بیشتر در مناطق خاصی از مغزتان رخ میدهد هنگامی که درگیر زبان دوم می شوید. | Some of these are even visible, such as higher density of the grey matter that contains most of your brain's neurons and synapses, and more activity in certain regions when engaging a second language. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مراسم یادبود را ترک کردم. | I left the wake. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و زودتر از آنچه فکر کنید، آن رستوران هم به بقیه میپیوندد. | And sooner than you think, you have that restaurant, plus the other ones. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چشماتون رو ببندید | Close your eyes. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و لیلا این ایده بینظیر را داشت که دیوانه وار بود. | And Léila came up with an incredible idea, a crazy idea. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما تنها گونه ای هستیم که از آنها عبور کرده ایم -- تنها گونه ای که می تواند سرنوشت خود را تعیین کند. | We're the only species that's cleared them -- the only species capable of determining its own destiny. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خیلی زود پزشکان پی بردند که گول زدن مردم با این روش کاربرد دیگری هم دارد: یعنی «معاینات بالینی» | Soon, doctors realized that duping people in this way had another use: in clinical trials. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | البته اونا ضررهایی هم دارن. | But they will have a dark side. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | لازم است صدایمان را بلند کنیم. باید این مردم سالاری را حل کنیم- این- مردم سالاریمان فلج است. و ما باید آنرا تغییر دهیم. | We have to speak up. We have to solve this democracy -- this -- We have sclerosis in our democracy. And we have to change that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بلکه درباره افرادی حرف میزنم که تجربیات احساسی هفتگی شما را شکل میدهند . | I'm speaking of the people who shape your weekly emotional experience. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده) اما ... درست است؟ | (Laughter) But ... right? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما سخنانش را با تاکید بر امکان ساختن دنیایی بهتر پایان داد، او گفت، «جایی که کسی نتواند تصمیم بگیرد دیگران چطور بمیرند، جایی که حقانیت عشق ثابت شود و شادی امکانپذیر باشد، و جایی که نژادهایی محکوم به صد سال تنهایی عاقبت و برای همیشه، فرصت دوباره زیستن روی زمین داشته باشند.» | Yet he ended the speech by affirming the possibility of building a better world, to quote, “where no one will be able to decide for others how they die, where love will prove true and happiness be possible, and where the races condemned to one hundred years of solitude will have, at last and forever, a second chance on earth." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما باید از پلاک 555 شروع به جمع کردن کنیم. | We have to start collecting from 555. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خُب، وقتی نگاه خود را از شبیه سازی کامپیوتری به دنیای واقعی ببریم، دراین مدل سه بعدی که اینجا ساختم، و اساسا" از پرینتر سه بعدی استفاده کردم، همان مدل جریان هوا را می بینیم که به سمت مسافرین در حرکت است. | Well, when we take a look at this from the computer simulation into real life, we can see with this 3D model that I built over here, essentially using 3D printing, we can see those same airflow patterns coming down, right to the passengers. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | دوست دارم تا اقتصاد را مدنظر قرار دهم چون میدانم هرچیزی روی اقتصاد اثربگذارد روی مشتریانم هم اثرمیگذارد و این نشان میدهد که استرس به شکل گستردهای روی اقتصاد اثردارد. | I like to keep the economy in mind, because I know that whatever impacts the economy, impacts my clients, and it turns out stress is impacting the economy in a massive way. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها یک بیماری غیرقابل علاج دارند، مادرشان به تازگی فوت کرده، کودکی با نیازهای ویژهای دارند و نمیتوانند دربارهاش صحبت کنند. | They have a terminal illness, their mother just died, they have a child with special needs and they can't talk about it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من اینجا برای مخالفت با علوم و ریاضی نیامدهام. | I'm not here to argue against science and math. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هیچ گونه عدالتی برای امدادگرانی که بین سالهای ۹۵ تا ۹۹ در چچن کشته یا گروگان گرفته شدند صورت نگرفت. و این در همه جای دنیا مصداق دارد. | There was no justice for any of the humanitarian aid workers killed or abducted in Chechnya between '95 and '99, and it's the same all over the world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به همین علت میخواهم چیزی را مطرح میکنم. | For this reason, I want to propose something. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حضار) میدانستم که دیوانه به نظر میرسیدم، اما میدانستم که اگر واقعاً قصد ایجاد تغییر را دارم، باید به درستی مشکلات لباس پوشیدن بیشترین افرادی را که میتوانم، درک کنم. | (Laughter) I know I must have looked insane, but I knew that if I was really going to make a difference, I had to truly understand the clothing challenges of as many different people as I possibly could. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من گرفتار شده بودم. | And lightning struck. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من در در بمبئی در هند به دنیا آمدم، و درست پیش از تولد یک سالگی، به فلج اطفال مبتلا شدم، که باعث شد از ناحیهٔ پا فلج شوم. | I was born in Bombay, India, and just before my first birthday, I contracted polio, which left me paralyzed from the hips down. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و انیشتین می گوید: "مسائل باید تا جاییکه امکان دارد ساده شوند، اما نه ساده تر." | And Einstein said, "Things should be as simple as possible, but not simpler." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | فکر میکنم که مرکز تجارت جهانی با روشی تاسفبار، توجه را به معماری جلب کرد که بعید است مردم مدت طولانی به آن فکر کرده باشند. و این موضوع را برای گفتگوهای عادی مطرح کنند. | I think that the World Trade Center in, rather an unfortunate way, brought architecture into focus in a way that I don't think people had thought of in a long time, and made it a subject for common conversation. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و شروع کردم به پی بردن به یه چیزهایی که اونقدر مسبب پیروزیهای حماسی در دنیای آنلاین هست. | And I started to notice a few things that make epic wins so possible in online worlds. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و سپس این روبات می تواند به شما برای پیگیری آنها کمک کند. | And then it could help track that for you. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این یعنی تمام اسلحه ها را از افرادی خاص دور نگه داریم، و این هم افرادی که همه ما موافقیم نباید اسلحه حمل کنند: تبه کاران، مجرمان محکوم به خشونت، بیماران روانیِ خطرناک. | It's about keeping all guns away from certain people, and it's the people that, it turns out, we all agree shouldn't have guns: convicted violent criminals, domestic abusers, the dangerously mentally ill. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر فکر میکنید شعر دوم را یک انسان گفته دستتان را بالا ببرید. | Hands up if you think Poem 2 was written by a human. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به ویژه دو عنصر آهن و روی. | Two in particular are iron and zinc. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چاپ کننده فایل ما را گُم کرد، ولی چیزی به ما نگفت. | The printer lost the file, didn't tell us. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تنها در صورتی که فرد دچار اختلالات بینائی بوده یا نابینا باشد است، که شکل گیری توهمات دچار اختلال میشود. | It is only if one is visually impaired or blind that the process is interrupted. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این صرفا فرآیند جنبش بخشی جامعهمان است، که با جلسات دهکدهای شروع میشود، جلسات محلهای، و همانطور که میبینید، مشاوره فردی اولیا و بستگان، تا بتوانیم دختران را به مدرسه برگردانیم. | And that actually is just our community mobilization process, it starts with village meetings, neighborhood meetings, and as you see, individual counseling of parents and families, to be able to bring the girls back into school. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما میتوانیم این کار را انجام دهیم.» | We can do this." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | جان: خوب. من عاشق این ایده هستم که جایی در اطراف این ایده ی حرکت و کنترل شگرف با مهارتهای سنتي که با دستانتان دارید یک نوع نیروی خالص دیگری آشکارا میشود، و آن، این حسنی است که در اینجاست. | JH: Well, I love the idea that somewhere within this idea of fine motion and control with the traditional skills that you have with your hand, some sort of more elemental force gets revealed, and that's the beauty here. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این تقسيمات برامون خیلی ارزشمندند. | These are precious to us, these divides. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | استان گائوتنگ در آفریقای جنوبی را در نظر بگیرید، که ژوهانسبورگ و پرتوریا (پایتخت) را در بر گرفته است. | Take the Gauteng province of South Africa, which contains Johannesburg and the capital Pretoria. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این یک عکس از شهر بریستول و منطقه ی انجمن باغبان های بازار در سال ۱۸۹۷ است. | This is a photograph of the Bristol and District Market Gardeners Association, in 1897. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این به ما چه یاد می دهد؟ | And so what is this teaching us? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما از طرف دیگه گوئیزو یکی از فقیر ترین ایالاتها ی چین در اینجاست. | But on the other hand, Guizhou, one of the poorest inland provinces of China, is there. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این اثر-- که زیبا و شبیه خالکوبی نیز هست-- به سادگی به تصاویر پزشکی راه مییابد. | And this effect -- also cool and tattoo-like -- easily transitions into a medical illustration. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما او بسیار نگران بود زیرا بچههایی که در شهر ویدپچ به مدرسه میرفتند -- در کالیفرنیا، «سنترال ولی» ساکن بودند -- نمیتوانستند بیرون بروند و در حیاط مدرسه بازی کنند، چون در قسمت جنوبی کِرن کانتی در کالیفرنیا، در ایالات متحدهی ما، هوا خیلی آلوده است. | But she was very concerned because the children at the middle school in their town called Weedpatch -- this is in California, Central Valley -- they couldn't go out and play in the schoolyard, because the air quality is so bad in the southern part of Kern County, California in our United States of America. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و شاید فکر خودخواهانهای باشد اما خب من اینجور بار آمدهام. | And that may be a selfish thing to think, but it's the way I've been brought up. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چه وحشتناک. از خود میپرسد: "چکار میتوانم بکنم تا این سگ را کمک کنم؟ | He thinks, "What can I do to fix up this dog? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خیلی مراقب است که پایش را روی مرد نگذارد. که در واقع اونجا نیست. | He's very cautious not to step on this guy who isn't really there, right? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تعداد زیادی سیستم وجود دارد که میتوانند بیماری های پزشکی را تشخیص بدهند | There's countless systems out there that can diagnose medical problems. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و زمانیکه راهشان را به سمت جنوب شروع میکردند، به خارج از جیم کرو، سه مسیر قابل پیشبینی زیبا را دنبال کردند. همچون سایر موردهای مهاجرت در سرتاسر تاریخ بشریت. | And as they made their way out of the South, away from Jim Crow, they followed three beautifully predictable streams as is the case in any migration throughout human history. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چیزی که درباره نسل آنها جالب بود این بود که آنها نه تنها زندگیهای جدیدی را دراین جای ناآشنا و جدید می ساختند، بلکه در واقع مشغول ساخت شهر هم بودند. | What was amazing about their generation was that they were not only building new lives in this new, unfamiliar area, but they were also literally building the city. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من يك لحظه هم به آن فكر نمىكنم، چون به نظرم ، دكارت شايد اشتباههاى زيادى كرده، اما درباره اين يكى حق داشته است. | I don't think that for a moment, because, I mean, Descartes may have made a lot of mistakes, but he was right about this. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بگذارید بانجو( نوعی ساز) را داشته باشیم. | Let's have the banjo. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده) (تشویق) که نشانه و شاخصی از این است که چه مقدار اوضاع تغییر کرده. | (Laughter) (Applause) That's an index, an indicator of how things have changed. |