instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او اکنون ۲۶ ساله است. | She is now 26. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما در بسیاری از منطقههای محلی، انرژی ممکن است به صورت تصادفی نشست کند و به شرایط پایدار برسد، تورم متوقف شود و جهانهای حبابی پدید بیایند. | In many local regions, however, the energy may settle by random chance into a stable state, stopping inflation and forming bubble universes. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اونها معمولاً به نتیجه خوبی درباره یه ماشین مناسب میرسیدند. | They would usually come to a good conclusion what would be a perfect car. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خبر خوب اين است، كه اين سرطان نيست، اين سل نيست، اين كوكسيديو مايكوزيس يا يك عفونت قارچى مبهم نيست، | The good news, it's not cancer, it's not tuberculosis, it's not coccidioidomycosis or some obscure fungal infection. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک ساعت بعد از کالسکه پیاده شدند، و دختر دست هایش را بالا می برد و می گوید، "چفدر عالی بود!" | An hour later they get down off of the rickshaw, and she throws her hands up and she says, "Wasn't that wonderful?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سپس، این اتفاق افتاد. | This is what comes next. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مسافرت، برای من شبیه عاشق بودن است، زیرا ناگهان تمامی حواستان روی آن تنظیم میشود. | Travel, for me, is a little bit like being in love, because suddenly all your senses are at the setting marked "on." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | زمانی که کوکائین مصرف کنید فعال می شود. | In fact, one of the most important was a brain region that becomes active when you feel the rush of cocaine. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ||
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | قطعا آنها مشکلات خودشان را دارند. | Sure, they had their struggles. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در گوش شما زمزمه میکند | He's whispering into your ears. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس این چند بار دیگر در سکوت انجام شد تا این که ما رفتیم. | So this went back and forth in total silence a few more times until we walked away. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و این مخالفان زیادی را پس میزند. | That will blow away a lot of the opposition. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چرا فقط گیاهانی خاص با قارچهای خاصی تعامل میکنند؟ | Why did only certain plants interact with certain fungi? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ایده ها، زبان ها، حتی خود عبارت "همدیگر" دیگر کارایی نخواهد داشت." | Ideas, language, even the phrase 'each other' no longer makes any sense." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با این وجود ممکن است که انها نهایتا بتوانند احساست ما را بطور دقیقی بخوانند و به آن پاسخ دهند. | Nonetheless, they may eventually be able to accurately read our emotions and respond to them. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چه جوری ميخواهيم رشد كنيم؟ | How are you going to replicate?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یک روتر مخصوص ساختم که که به من اجازه دیدن همه فعالیت شبکهای را میداد. | I built a special router that let me look at all the network activity. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | توانایی تکان دادن بدنش رو نداشت، اما می تونست حرکاتی که برای شوت زدن نیاز است رو تصور کنه. | He could not move his body, but he could imagine the movements needed to kick a ball. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | باید می دیدید. | I mean, you should see that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مورد دیگری که می خواهم براتون بگم از پایگاه نظامی به اسم کرومپاز( به گواتمالایی) است. | The other case I want to tell you about is that of a military base called CREOMPAZ. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نور می تواند رزین را بگیرد و تبدیل به یک جسم جامد بکند، در واقع می تواند مایع را به جامد تبدیل کند. | Light can take a resin and convert it to a solid, can convert a liquid to a solid. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در واقع، بسیاری از ما خیلی به سازنده اعتقاد نداریم. | Indeed, there are many of us who aren't so sure about the manufacturer. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سپس من این اعداد را بر روی این صفحاتی که در اینجا میبینید با هم تفسیر میکنم. | And then I compile all of these numbers on these clipboards that you see here. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برزیل بخشی مهم در این پازل است. | Now, Brazil is an important piece of this puzzle. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی نه عشاق واقعیتر و نه حکمرانان و نه کارگران صاحب سخن آخرند، بلکه جِنِ شیطان صفت است که میپرسد اصلا میتوانیم به آنچه میبینیم اعتماد کنیم: اگر ما سایهها مجازات شدهایم، برای این که فقط این امر اصلاح شود فکر کنید: تمام مدتی که اینها را دیدید در خواب بودهاید. | But it’s not the more realistically rendered lovers, rulers or workers who have the last word, but the impish Puck who queries whether we can ever truly trust what we see: If we shadows have offended, Think but this and all is mended: That you have but slumbered here While these visions did appear. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حس می کردم که دارم طرحی رو از طرف جامه جهانی برای خلق چنین روزی ارایه میدم. | I felt that I was presenting a case on behalf of the global community to try and create this day. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تصور کنید این که حیوان در حال قدم زدن به سمت دریا است. | So, imagine that the animal is walking towards the sea. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و چند تا دارو بود، خیلی هیجان انگیز نبود. | And there's a bunch of drugs, not very exciting. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و به صورت تصادفی به داخل کمپ شلیک می کردند، فقط برای تفریح! | They've taken to just firing into the prison camp at random for fun. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما این نصیحتی است که همیشه می شنویم. | But that's what we were told. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و شفافیت سازی هستیم. مواجه نه چندان زیاد. | Now, we all pretty much love the comforting and the clarifying. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و نمونهای که من اینجا میخواهم براتون تعریف کنم اینه که ما چطور میتونیم برای درمان بیماری PTSD که باعث اضطراب و ترس خارج از کنترل میشه، سلولهای هدف را پیدا کنیم. | One story I want to tell you about is: How can we find targets for treating post-traumatic stress disorder, a form of uncontrolled anxiety and fear? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما بیایید لحظهای به غریزه اولیه جَرِت فکر کنیم. | But let's think for a moment about Jarrett's initial instinct. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بله، من هیچ چک لیستی براش ندارم | YR: Yeah. I have no checklist for that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ماشینها به توانمند تر شدن ادامه میدهند، تجاوز عمیقتر به کارهایی که انسانها انجام میدهند بیشتر میشود، قدرت ماشینها برای جایگزینی بیشتر میشود، ضعیف تر شدن قدرت تکمیل کنندگی ماشینها برای انسانها بیشتر میشود. | Machines continue to become more capable, encroaching ever deeper on tasks performed by human beings, strengthening the force of machine substitution, weakening the force of machine complementarity. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همچنین -- میتوانستند آن اجتماع دانشجویی را بررسی کنند و بچههایی را پیدا کنند که پیشینهی یکسانی داشتند و از محلههای یکسان میآمدند و علایق و آرزوهای شبیه به هم داشتند. | Not only that -- they could look around at that college-going community and see kids who came from the same backgrounds and the same neighborhoods and who were aspiring to the same things. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با وجود لنگیدن برای روزها و گریه کردن برای هفتهها، این اتفاق در تصور من با آنچه در مورد تجاوز در تلویزیون دیده بودم، جور در نمیآمد. | Despite limping for days and crying for weeks, this incident didn't fit my ideas about rape like I'd seen on TV. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این درمورد محیط و عزت و احترام است. | It's also about environment and respect. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بسيار خوب، پس همه آن چيزى كه داريد، چشمانى هستند كه واقعاً براى اين وظيفه ساخته نشدهاند اما خوب مردم از شما مىخواهند كه كارهايى مثل اين انجام دهيد، مىخواين تغيير مسير بدين، | Okay, so that's all you have, eyes that weren't really designed for this task, but then people ask you to do things like, you want to make a lane change, what's the first thing they ask you do? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یادم می آید آن لحظه با خودم فکر می کردم بمب گذاران در همین نقطه به صدر اخبار رسیدند در دو سال پیش اما امشب و این آدم ها به همان اندازه اهمیت دارند. | And I remember thinking in that moment that the bombers made headlines here two years before but this night and these people are as important a story. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما در تلاشی که برای تغییر ساختار بشریت بر روی زمین انجام می دهیم، اما در تلاشی که برای تغییر ساختار بشریت بر روی زمین انجام می دهیم، باید تمامی هزینههای آن را در نظر بگیریم و بپردازیم، از جمله ارزش انسانی گرانبهای کارگر. از جمله ارزش انسانی گرانبهای کارگر. | But in our effort to reconfigure how we as a species exist on this planet, we must include and take account of all the costs, including the very real human cost of the labor. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تمام روز رئیسش را سوال باران می کرد تا یاد بگیرد، و هرچه بیشتر بر دانسته هایش بیفزاید، و شب ها، دور از چشم بقیه، تجربههایش را آزمایش میکرد. | All day he would ask many questions to his boss to learn, to accumulate more and more knowledge, and at night, when no one was looking, he'd put his experience to practice. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | همچنین فهمیدم که من اولین کسی نبودم که فکر کردم این مکان خیلی خاص است. | I also realized that I wasn't the first person to think that this place was really special. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و لزبین، پایتخت پرتغال است، همانطور که میدانید. | And Lesbian, of course, was the capital of Portugal, as you all know. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ساقه رو به پایین است. وقتی ما سیب را میخوریم انتهای شکوفهاش ریخته، اما این اساس کار گردهافشانیه. | The blossom end has fallen off by the time we eat it, but that's a basic overview of how pollination works. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما آنقدرها راحت نیست. | It's not that simple. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | باغ دنیایی است که در عمق وجودتان زنده است. | The garden is the world living deep inside of you. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی وقتی به این کلاس رفتم، اتفاق عجیبی افتاد. | But something amazing happened when I went into that class. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چه چیز باید بسازیم تا به آنجا برسیم؟ | What do we need to build to get there? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنها آسیبپذیر هستند. | They are vulnerable. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بیاید تا اونجا که میتونیم اندازهی دولت رو کاهش بدیم، اما نه با حذف برنامههای کمک به فقرا، بلکه با افزایش دستمزد کارگرا تا دیگه کسی نیازمند چنین برنامههایی نباشه. | Let's by all means shrink the size of government, but not by slashing the poverty programs, but by ensuring that workers are paid enough so that they actually don't need those programs. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و بعضی وقتها باید آزاد راه را ترک کنم و بدنبال راه های دیگر بگردم برای خودم تا آنها را امتحان کنم و به خانه برسم. | And I often have to leave the freeway and look for different ways for me to try and make it home. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ||
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و مشخص است که این کاوشگر روی یکی از این نواحی هموار و تیره فرود آمده است. زمانی که فرود آمد غرق نشد بنابراین سطحی که بر آن فرود آمد مایع نبوده است | And obviously, it landed in one of these flat, dark regions and it didn't sink out of sight. So it wasn't fluid that we landed in. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با والدینم مجبور به تقسیم قیمت کل ماشین شدیم، من به یک کار سخت مستخدمی در تابستان مجبورشدم و بدون ورزش. | With my parents having to split the cost of a totaled vehicle, I was relegated to a summer of household chores and no sports. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هیچوقت فکر نمیکردم دیاِناِی چیز قشنگی باشد، اما وقتی آن را به این صورت دیدم نظرم عوض شد. و بسیاری از مردم، مخصوصاً از قشر هنرمندان، | I'd never thought about DNA being a beautiful thing before, before I saw it in this form. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من فکر می کنم بتوانم با اطمینان بگویم که من تنها تریلیونر در این جلسه هستم. | I think I can safely say that I'm the only trillionaire in this room. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این نظریه همه جا گیر شده -- که بازی وقت تلف کردنه که ما پشیمان می شویم -- که من این حرفو واقعا" هر جایی که می روم می شنوم. | (Laughter) This idea is so pervasive -- that games are a waste of time that we will come to regret -- that I hear it literally everywhere I go. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حال در دموکراسیهای امروز، زمانی که تفکیک میانِ فضای سیاسی و اقتصاد آغاز میشود، سبب کشمکشِ سنگینی بین این دو میشود، بطوری که فضای اقتصادی، فضای سیاسی را به استعمار خود در آورده، و آن را تحت سلطه خود درمیآورد. | Now, in our democracies today, this separation of the economic from the political sphere, the moment it started happening, it gave rise to an inexorable, epic struggle between the two, with the economic sphere colonizing the political sphere, eating into its power. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من هر روز و هر ساعت با آن روبرو میشوم. | I deal with it every day, every hour. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حضار) همه روز را می توانیم با قصه های بچگی می بگذرانیم. | (Laughter) Or we'll be here all day with my childhood stories. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و ما بخشی از نسل مدافعانی شدیم که با جوامعی کار میکنند که با آتش افروزی خودشان مواجه میشوند. | And we became part of a generation of advocates working with communities facing their own fires. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بدون استفاده از پاور پوينت در دو روز. | No Powerpoint is used in two days. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اخلاقیات و فلسفه راه حل آن است. | Ethics and philosophy is a solution for that. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما از طرف دیگر سالمندانی هستند که برای آخرین اموراتشان برنامهریزی نکردهاند، که از شر آشغالهایی که دههها جمع میکردند راحت نشدهاند و رسیدگی به آنها را به فرزندانشان سپردهاند. | But then you have the grandparents on the other side, who don't put their final affairs in order, who don't get rid of all the junk they've been hoarding for decades and decades and leave their kids to deal with it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اونها دقیقاً شبیه تنباکوی عادی هستن با این تفاوت که حامل پنج ژن انسان بوده | It looks exactly like regular tobacco, except that they have five human genes. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و برای اولین بار، من احساس کردم که از این گروه ،فقرا، وحشت دارم، و احساس منفی نسبت به کل این گروه داشتم. | And for the first time, I began to fear this group of people and to feel negative emotion towards a whole group of people. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما نیاز داریم تا با یک بنیاد ضد-تملپلتون وارد شویم. | We need an anti-Templeton to step forward. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق حضار) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بلکه، در کاسه چشم شما وجود دارند. | Rather, they exist inside your eyeball. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شرط میبندم برگشتن به تخت بود. | I bet it was to go back to bed. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | استدلال فضاي مطلقا مربوط به اين مي شود كه چگونه جهان پيرامون خود را درك كنيم. | Spatial reasoning is deeply connected to how we understand a lot of the world around us. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | لرزشها آنقدر کوچک وسریع هستند که ما نمی توانیم آنها را ببینیم | Those vibrations are just usually too subtle and too fast for us to see. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ||
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آنچه مهم است این است که ما انسان ها چه احساسی داریم درباره زندگی و کار با این کامپیوترها. | What really matters is how we humans feel about living and working with these machines. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برای همین هم این عکس را قاب کرده ام و موقع نوشتن کتاب ها جلوی رویم می گذارم. | So that photo, since that moment, is framed in front of me while I've worked on all of my books. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اگر آن جای خالی را یک فاصله جلو ببریم. "هیچ جا" می شود "الان اینجا" معنی کاملاً متضاد تنها با جابجایی یک فاصله خالی. | If we move that blank one space over "no where" becomes "now here," the exact opposite meaning, just by shifting the blank one space over. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چند بار من از خط مقدم عبور کردم ،از مسیری که محمود و پسرش عبور میکردند. چند بار من از خط مقدم عبور کردم ،از مسیری که محمود و پسرش عبور میکردند. | A couple of times I crossed the front line in the very place where Mahmoud and his son were crossing. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هیچ کس میل به انجام آن ندارد. | Nobody wants to do this. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اين روزها، ما واقعاً كتاب را بعنوان چيزى كه روى قفسه هايمان بنشيند نمى شناسيم يا موسيقى را بعنوان چيزى كه شى فيزيكى است و مى توانيم نگهش داريم. | Nowadays, we don't really recognize a book as something that sits on our shelf or music as something that is a physical object that we can hold. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به این دلیل که به موهایم روغن نارگیل زیادی میزدم. | That's because I applied a lot of coconut oil to my hair. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و اگر داستان را بپذیری، این فکر موقع حمام به سراغش آمد، وقتی که تا نصفه داخل آب رفته بود، و میدید که آب چطور بالا و پایین میرود. | And if you believe the story, this idea comes to him as he's taking a bath, lowering himself in, and he's watching the water level rise and fall. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس آدم باید یک نوع عظمت را کشف کند | So one has got to discover a certain wholeness. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تک تک شما را به چالش برعهده گرفتن منتوری برای شخصی دیگر دعوت میکنم. | I challenge each and every one of you to mentor someone different. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و توسط اریک وینفری ابداع شده است. در این روش کاشی هایی که صد برابر یک اریگامی DNA هستند استفاده می شود. | It was started by Erik Winfree, and what it does, it has tiles that are a hundredth the size of a DNA origami. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او علاقمند به ادامه تحصیل در مقاطع عالی بود، اما بهدلیل آنکه خانوادهاش روی خط فقر زندگی میکنند، به آفریقای جنوبی فرستاده شد، تا کار کرده و برای خانوادهاش پول بفرستد تاکمک خرجی برایشان باشد. | He wanted to continue to higher education, but due to his family living on the poverty line, he was soon sent to South Africa to work and send back money to feed his family. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما اشتباهات زیادی را در بسترهای گوناگون مرتکب میشیم. | We make a lot of mistakes in a lot of different contexts. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ساردینیایی ها در خانه های روی هم زندگی می کنند از پله بالا و پایین می روند | Sardinians live in vertical houses, up and down the stairs. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و البته، در سیستم مورد بحث حتی اگر هیچ سطحی را پیدا نکنید، میتوانید از کف دست خود برای عملکردهای ساده استفاده کنید. | And, of course, if you don't have any surface, you can start using your palm for simple operations. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و همینطور برای ما تعریف کرد از فاحشه خانه ای که در آن بچه ها مجبور می شدند که به پنج ویا تا پانزده مشتری خدمات جنسی ارایه کنند. و اگر آنها سرپیچی می کردند، آنها را با برق شکنجه می دادند. | And of brothels where children are forced to receive five, 15 clients per day, and if they rebel, they are tortured with electricity. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و با اسکن مغز، میتوانیم به این اطلاعات مغز دست پیدا کنیم. | And with brain scans, we can now assess this information in the brain. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس من شروع كردم اندازه گيريهايي را انجام دهم. | So, I was trying to basically make measurements. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این پدیده همه جا هست ، همه اطراف شما را فرا گرفته است، و فضا هم به صورت کاتوره ای در حال نوسان است. | It's everywhere, it's all around you, and the space is wobbling chaotically. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به غیر از این که قانون ما را محدود می کند، و همین طور داشتن تجربه ی مشترکی از طرد شدن و درگیری با جامعه، تنها نداشتن جنسیت کاملاً مشخص الزاماً به این معنا نیست که ما شبیه هم هستیم. | Aside from the fact that we play with one legal hand tied behind our backs, and once you get past the shared narrative of prejudice and struggle, just being other than straight doesn't necessarily mean that we have anything in common. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حالا بگذارید در مورد چیزی صحبت کنم که حتی در همین حال رخ میدهد و این است: فکر میکنم سِتی مهم است، به خاطر این که یک اکتشاف است و فقط اکتشاف نیست، اکتشافِ قابل درک است. | Now, let me talk a little bit about something that happens even in the meantime, and that is, SETI, I think, is important, because it's exploration, and it's not only exploration, it's comprehensible exploration. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق حضار) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بعد از مشاهده درگیری های گوناگون در خاورمیانه، من شروع به پیدا کردن الگوهایی در ثمربخش ترین اونها کردم. | After witnessing several different kinds of struggles in the Middle East, I started noticing some patterns on the more successful ones. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خُب، چه پاسخی برای این هست ؟ آیا پاسخ اینه که اندیشه دموکراسی را فراموش کنیم؟ | Well, what is the answer to this? Is the answer to just give up on the idea of democracy? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در بدنیا آوردن بزها در منطقه موفق شد دکتر معروف بزها شد. | She did successful goat deliveries in the region and she became a famous goat doctor. |