instruction
stringclasses 2
values | input
stringlengths 0
3.06k
| output
stringlengths 0
2.84k
|
---|---|---|
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | به طور کلی، همه این سیستمها روی هم ۸ درصد گازهای گلخانه را منتشر میکنند. | Collectively, these systems account for eight percent of global greenhouse gas emissions. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | "یک راز شخصی را فاش کن." | "Divulge a personal secret." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در سازماندهی ما سلسلهمراتب در کار نیست. همه با هم به طور سازنده برای هدفی یکسان کار میکنیم، با انتخاب شور و احساساتمان در جهت برگزاری اعتصابها به بهنرین شکل. | There is no hierarchy in our organizing, we are all working towards the same goal constructively, choosing our passions towards making the strike the best it can be. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سه جنبه بر این روند کلی وجود دارد که من فکر می کنم ناشناخته مانده اند؛ من فکرمیکنم ما در صورتی بهتر خواهیم فهمید که این سه چیز را خوب بفهمیم. | There are three aspects to this general trend that I think are underappreciated; I think we would understand AI a lot better if we understood these three things. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خنده و زندگی خیلی خوب وهمه چیز مرتب بود | (Laughter) And then life was fine, dandy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در کل، جایی که اعتبار بخشیدن سزا باشد باید اعتبار دهیم. | And overall, we have to give credit where credit is due. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | میتونستم مسیر آسون رو انتخاب کنم و فقط انتخاب کنم که هیچی بهش نگم، و به جاش یه جورایی به عصبانی بودنم ادامه بدم، یا میتونستم ازش بپرسم تا انگیزههاش رو بیشتر بفهمم. | I could take the easy way out and just choose not to say anything to her, and instead just kind of simmer in my frustration, or I could ask her to learn more about her motivations. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نویسنده ای به نام توماس فرانک میگوید این ممکن است توضیحی باشد برای اینکه چرا برخی از رای دهندگان خلاف منافعشان رای می دهند که رای دهندگانی مثل اکثر ما اگر که چیزی شبیه به صداقت از آنها بشنوند که از عمق وجوشان با احساسات شدید بیان می شود این بسیار قابل اعتمادتر است | The writer, Thomas Frank, says that this might be a kind of explanation why some voters vote against their best interests, that voters, like a lot of us, assume, that if they hear something that sounds like it's sincere, that it's coming from the gut, that it's passionate, that it's more authentic. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شاید مردم داستان های مرتبط با مدیرشون رو دوست دارن یا سوپرایزهای تولد رو | Maybe people love stories about their bosses or birthday surprises. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و آن را هم صحافی کردیم. | And we bound that one, too. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما نمیتوانیم بر چیزی غلبه کنیم که نادیده میگیریم. | We cannot overcome what we ignore. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او یک قطعه از کروموزوم چهارم را کم داشت. | She was missing a chunk of her fourth chromosome. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خُب ما انرژی را با سلول خورشیدی برداشت کردیم | So we harvest energy with the solar cell. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما در راهنمای پشت کارت میبینید جزئیاتی به هر کدام از این لحظات اضافه کردهام. | But then you see in the legend how I added anecdotal details about these moments. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آن روز من تصمیم بسیار سختی گرفتم. | That day I made a very hard decision. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بدون اینکه درک درستی از نظریه تکامل داشته باشید. | without understanding evolution the right way. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سوزان سر آن مگس را از تنش جدا می کند. | She cut the heads off of her flies. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | «چه اتفاقی میافتد اگر شکست بخورم؟ | "What will happen to me if I fail? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ولی نمیدونسنم چطوری | But I didn't know how. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و وقتی با این کفشهای زیبا قدم میزنید و کسی از شما درباره آنها میپرسد، | And as you walk around with this remarkable pair of shoes and someone says, "What are those?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من واقعا زیادی حساس شدم. | I'm totally overreacting." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | زیباست در واقع در طول ۱۸ دقیقه پبش رو، من میخواهم آنچه در توان دارم را بکار بگیرم تا زیبایی فیزیک هسته ای را بدون استفاده از معادلات بیان کنم | Actually, for the next 18 minutes I'm going to do the best I can to describe the beauty of particle physics without equations. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | شاید ما به داستان جدیدی نیاز داشتیم، نه داستانی درباره ی تسلیم شدن ما، یا ناامیدی، بلکه داستانی درباره ی پیروزی و موفقیت، درباره ی نبردی دلیرانه، و در پایان، یک عقب نشینی برازنده، داستانی درباره ی پذیرفتن این حقیقت که، نه حتی قدرتمند ترین ژنرال می تواند بر تمامی دشمنانش غلبه کند، و نه هیچ دکتری موفق شده است، کسی را فنا ناپذیر کند، و هیچ همسری، هر قدر هم سخت تلاش کند، نمی تواند حتی شجاع ترین، بذله گو ترین و دوست داشتنی ترین همسر را زمانی که مرگش فرا رسیده، نجات دهد. | Maybe we need a new story, not a story about giving up the fight or of hopelessness, but rather a story of victory and triumph, of a valiant battle and, eventually, a graceful retreat, a story that acknowledges that not even the greatest general defeats every foe, that no doctor has ever succeeded in making anyone immortal, and that no wife, no matter how hard she tried, has ever stopped even the bravest, wittiest and most maddeningly lovable husband from dying when it was his time to go. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این یک نقشه از روابط بین مردم در شهر زادگاهم بالتیمور، در مریلند است، و آنچه در اینجا می توانید ببینید این است که هر نقطه نشان دهنده یک فرد است، هر خط نشان دهنده یک رابطه بین آن دسته از مردم است، و هر رنگ نشان دهنده یک جامعه در درون شبکه است. | This is a map of the relationships between people in my hometown of Baltimore, Maryland, and what you can see here is that each dot represents a person, each line represents a relationship between those people, and each color represents a community within the network. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بیشتر این سوسکها ساعتی بعد به بیرون انداخته میشوند، به طور شگفت انگیزی زنده و سالم. | Most of the beetles are spit up hours later, amazingly alive and well. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | تا همین اواخر، کارگران مهاجر باید ساعتهای طولانی در صف میایستادند -- شاید روزها -- تا بلیطی بخرند، خیلی اوقات با قیمتهای گزاف از بازار سیاه. | Until recently, migrant workers would have to queue for long hours -- sometimes days -- just to buy tickets, often only to be fleeced by scalpers. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و مطمئن بودم که یک حمله قلبی خواهم داشت. | And I was sure that I was going to have a heart attack. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | از میزان فروش هر قدر دوست دارید به هنرمند بدهید.» | You can choose to give the artist whatever you want of the sale." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حضار) از طرف دیگه به من آموخت که خرافاتی بودن منو به کجا می کشونه، چون واقعا زمان بدی را در هنگ کنگ داشتم. | (Laughter) On the other hand, it also taught me where superstition gets me because I really had a terrible time in Hong Kong. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این روشی است که ما به اینوسیله با افراد بالغ تعامل میکنیم. | This is the way we treat people as responsible adults. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او یک سری وسایل شوک دادن را در اتاق دیگر تدارک داده بود. | He gets tied up to the shock apparatus in another room. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در سالهای اخیر هم پیشرفتهایی داشتهایم. | We made a breakthrough in recent years. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اسم این کیف را باید "بعضی" از نگهبانان کهکشان میگذاشتند. | They probably should have marketed this as "some" of the Guardians of the Galaxy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این پایان داستان است. | That's the end. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | برای مثال نردهها را در نظر بگیرید یا قفل درها را، پردههای پنجرههامان، پسوردها، نرمافزارهای رمزگذاری. | Think about fences, door locks, curtains on our windows, passwords, encryption software. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خب یعنی چه خبره؟ | So what's going on? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس به این عملکرد کیسه پٌر کردن، یک شکلی نو داد، تا مواجه شدن مشتریها با او را تبدیل به برجستهترین تجربه اجتماعی روزانه آنها کند. | So she re-crafted bagging to make the encounter with her the social highlight of every customer's day. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و اینکار را شروع کردیم در یکی از بزرگترین کشورهای قاره، نیجریه. | And this is what we started to do in one of the largest countries on the continent, Nigeria. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با به توان رساندن پشت سر هم عدد ۳ ساخته شده است: ۱، ۳، ۹، ۲۷، ۸۱، ۲۴۳ ... | It's generated by repeatedly multiplying by the number three: 1, 3, 9, 27, 81, 243 ... |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و شاید دلیل این که ما گاهی به ترس به چشم خطر نگاه میکنیم همین باشه. | So maybe that's why we think of fear, sometimes, as a danger in and of itself. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ||
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در حال حاضر اینها تحقیقات حاشیه ای اند. اینها راه حل اساسی برای مقابله با این مشکل یا مشکلاتی دیگرنیستند. | At the moment, these things are fringe research; they're not central to the human effort to face this problem or problems in general. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده) ر ب: خب، هر دویش بوده. فکر کنم اول زندان رفتم. | (Laughter) RB: Well, I've done both. I think I went to prison first. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | با افزایش تولید و بهره وری با مرور زمان، آنها می توانند هزینه بیمه را بدون کمک بپردازند. | It's allowing them to become more productive so that they can afford their own insurance over time, without assistance. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | بنابراین شاید هم اینکار یه جورایی غلغلک دادن اون عضو برای خوک مادهاس. | So this may be sort of titillating for her. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آیا این واکنش دل شما به این پرونده را تغییر میدهد؟ | Does it change how your gut responds to the case? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | وفتی شما جراحی مغز دارید ؛ می توان گفت که داغ ننگی وجود خواهد داشت. | So that said, there's a stigma when you have brain surgery. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | هر روز صبح هنگام صبحانه، می تونین برین بیرون جلوی خونه و به نیام دوئا، درخت خداوند، (از نمادهای مقدس افریقا) در بیرون منزل تعارف کنید، و باز هم، با خدایان صحبت می کنید و خدایان بزرگ و خدایان کوچک و اجداد و غیره. | Every morning at breakfast, you can go outside the front of the house and make an offering to the god tree, the nyame dua outside your house, and again, you'll talk to the gods and the high gods and the low gods and the ancestors and so on. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | که کشش و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، پروژهها و آزمایشهای امتحانی مهمِ زیادی وجود دارد که در کل جهان در حال انجام است. | It's getting a lot of traction and attention, there are a lot of important pilot projects and experiments going on throughout the world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و اینگونه بر دوران تاریک اروپا نور تابید. | And so light shone upon the Dark Ages of Europe. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مایک گفت:«حمدی، باشد، این کار را میکنیم، اما برای بعد از آن هم فکری داری.» | He said, "Hamdi, that's fine, we’ll do that, but tell me you have more ideas than that." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آن شیار روی زمین را که بستر رودخانه نامیده میشود از قلم نیاندازید. | Do not forget that groove in the Earth called the stream bed. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | سیاستمداران باید بارها و بارها با شرکتها مجادله و مبارزه کنند و درگیر کشمکش مستقیم شوند. | Governments should tussle with, struggle with, at times engage in direct conflict with corporations. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما این طوری باید بیتها رو جابجا بدیم تا افراد رو به جواب پرسشهاشون برسونیم. | This is how we have to move the bits around to actually get the people the answers to their questions. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | درست مثل گوسفند." | Just like sheep." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق) اما نکته اینجاست که شما میتونید این اختراع بزرگ داشته باشید، شما میتونید این اختراع بزرگ داشته باشید، ولی چطور میتونید اون روبه دست افرادی که بهش بیشتر نیاز دارند برسونید؟ | (Applause) But the key is, you can have this great invention, you can have this great design, but how do you get it to the people who most need it? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (تشویق) | (Applause) |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و من میگویم "البته" , و آنها پاسخ میدهند، " آیا تو یه جورایی مذهبی و دینی نیستی؟" | And I say, "Of course." And they say, "So aren't you sort of religious?" |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | "جنبش Me Too مانند عمل تفتیش عقایده" | "The Me Too Movement is a witch hunt." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | از آنجا که ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم، ارز رایجی هست که همه به آن وابستهایم -یعنی اطلاعات- اما دیگر، کاملاً قابل اعتماد به نظر نمیرسد و در مواقعی میتواند بسیار خطرناک عمل کند. | Because we live in the information age, yet the central currency upon which we all depend -- information -- is no longer deemed entirely trustworthy and, at times, can appear downright dangerous. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | وضعیت شفافیت در حدود صد کشور پایینتر از چین است، و بیش از نیمی از آنها دمکراسیهای مبتنی به رای هستند. | For the hundred or so countries that are ranked below China, more than half of them are electoral democracies. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من دیوانه عاشقانهای مرده هستم. | I'm a fool for a dead romance. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | او یک مغازه ی کوچک را در یکی خیابان های فقیر نشین بمبئی می گرداند. او یک مغازه ی کوچک را در یکی خیابان های فقیر نشین بمبئی می گرداند. | He runs a little shop in one of the back streets of Mumbai. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما حقیقت این است که اثرانگشت هنوز به اندازه کافی برای شناسایی کارآمد نیست. | But the reality is that that print is still not good enough to make an identification. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | حالا،6 به 1 در سالزبورگ میتواند خیلی مناسب باشد. | Now, six to one in Salzburg can be perfectly delightful. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | کمپانیها خود سازندهی شانسهای خود هستند و مانند بسیاری از ما، کاملا در معرض خوش اقبالی قرار دارند. | Companies are the makers of their fortunes, and like all of us, they are utterly exposed to serendipity. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما هنوز در جلو یک تصویر تخت میایستیم، و داستان را تماشا میکنیم. | We still stand in front of a flat image, watching the fiction. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و بعد شما میلیون ها تیر چراغ برق دارید که در اقصی نقاط جهان قرار داده شده اند. | And then you have these millions of street lamps deployed around the world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اتفاق بد خواهد افتاد ما اینو بدست میاریم ، کریستین بد. | But if you present it along with another randomly chosen word, bad things can happen. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و وقتی تصمیم میگیرند حمله کنند، همگی با هم هجوم میاورند. | And when they decide to attack, they all attack at the same time. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | این پایی است که به صورت سه بعدی چاپ شده. | This is a three-dimensionally printed leg. It's symmetric to the other leg. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | درواقع، شما برای بار دوم دوران بلوغ رو میگذرونین ... | Basically, they put you through a second puberty ... |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما اگر من به استعدادهای بالقوه ، استعدادهای بالقوۀ شما، و یا شادی ، بهروری ، انرژی و خلاقیت شما علاقمند باشم، اما اگر من به استعدادهای بالقوه ، استعدادهای بالقوۀ شما، و یا شادی ، بهروری ، انرژی و خلاقیت شما علاقمند باشم، اما اگر من به استعدادهای بالقوه ، استعدادهای بالقوۀ شما، و یا شادی ، بهروری ، انرژی و خلاقیت شما علاقمند باشم، آنچه انجام می دهیم اینه که پیروی از تعادل در علم را بوجود می آوریم. | But if I'm interested in your potential, or for happiness or productivity or energy or creativity, we're creating the cult of the average with science. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | (خنده حضار) ۲۷ جولای، چند ماه پس از درگذشت اِیمی، پدرم بدلیل مشکلات ناشی از سالها مبارزه با بیماری پارکینسون درگذشت. | (Laughter) On July 27, just a few months after Amy's death, my dad died of complications related to a decades-long battle with Parkinson's disease. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | «من یک بیت باکسر تمام وقتم، قربان.» | "I'm a full-time beatboxer, Your Honor." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | باشه؟ (خنده) خب. بطری Lifesaver رو هزاران نفر در سراسر دنیا استفاده میکنن. | (Laughter) Okay. Lifesaver bottle is used by thousands of people around the world. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | نتیجه گیری موفق از آن ماموریت باعث دیدارهای کم از ماه توسط یک گروه کوچک از دانشمندان و راهنمایان ناوبری دولت خواهد شد | The successful conclusion of that mission will result in infrequent visitation of the moon by a small number of government scientists and pilots. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | الان کشتی ها می تونن پرچم هر کشوری رو که ثبت پرچم انجام میده، به اهتزاز در بیارن. | Ships can now fly the flag of any nation that provides a flag registry. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | مردم ترسیدند، چون به نظر میرسه با قبل فرق میکنه؛ خیلی شدیدتره. | People are scared, because it feels like this is different than before; it's much more intense. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | یادتان باشد - در مجموع چهار باتری سالم هست، که یعنی هر دسته ششتایی که انتخاب کنید حداقل دو باتری سالم خواهد داشت. | Remember – there are four good batteries in total, meaning that any pile of six you choose will have at least two good batteries in it. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اینجوری تلفنتون دوربین میمونه، ولی تلفن نه. | That way, your phone remains a camera, but it's no longer a phone. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | در حال حاضر پیدا کردن آن شتر هجدهم دردرگیری های جهانی شور و اشتیاق زندگی من بوده است. | Finding that 18th camel in the world's conflicts has been my life passion. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در فکر قبلی از داشتن جهان امروز برای ارائه خدمات اینترنتی و نرم افزاری، سیستم او NLS نامیده شد برای سیستم آنلاین. | And in a premonition of today's world of cloud computing and softwares of service, his system was called NLS for oN-Line System. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | خیلی از ما وقتی مواجه میشدیم با مسیرهای عبور الزامی در فروشگاههای معاف از مالیات، دلسرد میشویم. | Many of us get frustrated when we're confronted with the obligatory walk through duty-free. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | آگر آنها ناپدید شوند، تمام آنها از بین خواهند رفت. | If they disappear, all of that goes away. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پسران هنجارهای مضحک و سخت مردانگی را یاد میگیرند و بهشان گفته میشود تا احساساتی زنانه مثل غم یا ترس را انکار کنند و خصم و خشم را به عنوان نمادهای مردانگی واقعی در آغوش بکشند. | Boys are held to absurd, rigid norms of masculinity -- told to renounce the feminine emotionality of sadness or fear and to embrace aggression and anger as markers of real manhood. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ظرف چند روز، رژیم تونس که میلیاردها دلار صرف سرویس های اطلاعاتی کرده بود، ظرف چند روز، رژیم تونس که میلیاردها دلار صرف سرویس های اطلاعاتی کرده بود، ظرف چند روز، رژیم تونس که میلیاردها دلار صرف سرویس های اطلاعاتی کرده بود، ميلياردها دلار براي نگهداري زندان هايشان ميلياردها دلار براي نگهداري زندان هايشان البته فقط تلاش مي كردند كه نگهداري كنند، اين رژيم سقوط كرد، محو شد به دليل صداي عموم مردم. اين رژيم سقوط كرد، محو شد به دليل صداي عموم مردم. | Over a few days, the Tunisian regime that invested billions of dollars in the security agencies, billions of dollars in maintaining, trying to maintain, its prisons, collapsed, disappeared, because of the voices of the public. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | متجاوز میدانست که من دیگر ساکت نمیمانم. | My abuser knew that I was no longer going to be silent. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما من مشغولیت ذهنی ام با غذا آغاز نشد. | But I didn't start out obsessed with food. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و چیزی که من در این باره یافتم بسیارشگفت انگیز بود. | And what I found was quite surprising. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | چرا آنها ما را نمیخورند؟ | Why don't they eat us? |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | وهرکدام معادلات تجاری خاص خود را دارند اما همه آنها در ارائه تجربه بینایی مشترک میباشند. | Now these have their own trade-offs, but what they don't skimp on is the visual experience. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | الان اونها می تونند دوساعت در روز را صرف کنند و به کلاس برسند و احساس خجالت نکنند در مورد چیزهایی که نمی دونند. | Now they can spend two hours a day and remediate, or get up to speed and not feel embarrassed about what they do or don't know. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | اما نژاد نماد بدیه. | But race is a bad proxy. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | پس اگر در عشق ورزیدن فعلی وجود داشته باشد، برای من آن ' داشتن' است. | So if there is a verb, for me, that comes with love, it's "to have." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من کلینت اسمیت هستم و این قصیده درباره تنها کودک سیاه پوست سر کلاس است. | I'm Clint Smith and this is "Ode to the Only Black Kid in the Class." |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من میتوانستم به میز دوستدخترم و دیگر کسانی که از همجنسگرایی پشتیبانی میکنند برگردم و پاسخهایشان را برای آنها تعریف و مسخره کنم، و بیروحی و ناتوانیشان از درک درست و بی چون و چرای سیاسی از حقانیت همجنسگرایی را به چالش بکشم، یا این که میتوانستم آنها را درک کنم و بفهمم که این کار، شاید یکی از سختترین کارهایی بوده است که تا به حال انجام دادهاند، و این که شروع و انجام چنین مکالمهای برای آنها به نوعی بروز دادن ماهیتشان بوده است. | I could go back to my girlfriend and my gay-loving table and mock their responses, chastise their unworldliness and their inability to jump through the politically correct gay hoops I had brought with me, or I could empathize with them and realize that that was maybe one of the hardest things they had ever done, that starting and having that conversation was them coming out of their closets. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | و در مسیر جستجو برای یافتن این سیارهها، و در آینده، سیارههایی که ممکن است شبیه زمین باشند، ما قادر خواهیم بود به برخی از سوالهای شگفت انگیز و اسرارآمیزی پاسخ دهیم که برای قرن ها پیش روی بشریت قرار داشته است. | And in the search for planets, and in the future, planets that might be like Earth, we're able to help address some of the most amazing and mysterious questions that have faced humankind for centuries. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | ما از روشهای مدرن تولیدات استفاده کردیم بنابراین ما می توانیم تعداد زیادی از آنها را بسازیم، فکر می کنیم این برای اولین بار هست. | We've used modern production techniques so we can build large numbers of them, I think for the first time. |
جمله زیر را از فارسی به انگلیسی ترجمه کن. | من کاملا خوشحالم از این که آن بیرون افرادی هستند که به مدت ۵۲ هفته است این کار را انجام میدهند. | I'm totally delighted that there's some people here who've been here doing it for 52 weeks. |